Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dead stock
U
موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
dead stock
U
موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
Other Matches
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
appreciations
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation
U
افزایش ارزش دارایی و موجودی
earmarked stock
U
موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stock evaluation
U
بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
perpetual inventory
U
فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stockades
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stockade
U
جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
indiscernible
U
غیرقابل مشاهده غیرقابل تشخیص
stock
U
موجودی موجودی کالا
stocked
U
موجودی موجودی کالا
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
periodic stock check
U
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
furriers
U
خز فروش پوست فروش
furrier
U
خز فروش پوست فروش
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
stock
U
موجودی
balance in hand
U
موجودی
assets
U
موجودی
minimum stock level
U
موجودی
holding
U
موجودی
stocked
U
موجودی
supplies
U
موجودی
store
U
موجودی
storing
U
موجودی
repertoire
U
موجودی
financial assets
U
موجودی مالی
surplus stock
U
موجودی اضافی
stock record
U
سابقه موجودی
stock check
U
کنترل موجودی
exhaust bin level
U
اتمام موجودی
exhaust bin level
U
فاقد موجودی
excess stock
U
موجودی مازاد
quick assets
U
موجودی نقدشو
inventories
U
موجودی کالا
stock taking
U
رسیدگی به موجودی
capital stock
U
موجودی سرمایه
surplus stock
U
موجودی مازاد
idle stock
U
موجودی بی مصرف
funded
U
موجودی سرمایه
out of stock;ex stock
U
از موجودی یاذخیره
active stock
U
موجودی فعال
stock accounting
U
حسابداری موجودی
stock account
U
حساب موجودی
stock adjustment
U
تعدیل موجودی
inventory
U
موجودی کالا
stock valuation
U
ارزیابی موجودی
buffer stock
U
موجودی ذخیره
inventory
U
لیست موجودی
stock adjustment
U
تطبیق موجودی
inventory
U
فهرست موجودی
buffer stock
U
موجودی احتیاطی
business inventories
U
موجودی تجاری
stock control
U
کنترل موجودی
complete inventory
U
موجودی کامل
supplying
U
موجودی جایگیرموقتی
supplied
U
موجودی جایگیرموقتی
fund
U
موجودی سرمایه
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
supply
U
موجودی لزوم
funded
U
موجودی دارائی
danger warning level
U
حداقل موجودی
supply
U
موجودی جایگیرموقتی
stock
U
موجودی ذخیره
stock
U
به موجودی افزودن
cycle stock
U
موجودی فعال
inventory control
U
کنترل موجودی
inventory discrepancy
U
اختلاف موجودی
inventory management
U
مدیریت موجودی
consumable stock
U
موجودی مصرفی
stock audit
U
حسابرسی موجودی
supplying
U
موجودی لزوم
safety stock
U
موجودی تضمینی
stocked
U
به موجودی افزودن
supplied
U
موجودی لزوم
warehouse stock
U
موجودی انبار
continuous inventory
U
موجودی مستمر
stocked
U
موجودی ذخیره
reserve stock
U
موجودی ذخیره
fund
U
موجودی دارائی
stocked
U
موجودی انبار
valuation of stock
U
ارزیابی موجودی
stock
U
موجودی انبار
raw stock
U
موجودی مواد خام
stock handling cost
U
هزینه جابجایی موجودی
raw material stock
U
موجودی مواد اولیه
stocked
U
موجودی کالا ذخیره
spares stock
U
موجودی لوازم یدکی
continuous stock control
U
کنترل مستمر موجودی
base stock control
U
کنترل موجودی مبنا
stockage
U
وسایل موجودی در انبار
cyclical stock check
U
کنترل موجودی دورهای
continuous stock taking
U
رسیدگی مستمر موجودی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
stock
U
موجودی کالا ذخیره
stock talking
U
سیاهه برداری از موجودی
stock control
U
کنترل موجودی انبار
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
safety stock
U
موجودی ذخیره انبار
inventory reconciliation
U
تطبیق اسناد موجودی
wardrobes
U
اشکاف موجودی لباس
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
wardrobe
U
اشکاف موجودی لباس
assets
U
موجودی شخص ورشکسته
inventory
U
ذخیره موجودی اماد
inventory
U
صورت دارایی موجودی
liability
U
تعهد موجودی بانکی
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
maximum stock
U
حداکثر موجودی انبار
out-of-the-way
U
غیرقابل دسترس
inaccessible
<adj.>
U
غیرقابل دسترس
fordless
U
غیرقابل عبور
irrefrangible
U
غیرقابل تجزیه
obsolete
U
غیرقابل استفاده
unreadable
U
غیرقابل خواندن
myriad
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
impermeable
U
غیرقابل نفوذ
irrefutable
U
غیرقابل تکذیب
uncountable
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
insociable
U
غیرقابل امیزش
out of the way
U
غیرقابل دسترس
unquestioning
U
غیرقابل اعتراض
unthinkable
U
غیرقابل فکر
unachievable
U
غیرقابل حصول
invaluable
U
غیرقابل تخمین
built-in
U
غیرقابل انتقال
unappealabe
U
غیرقابل استیناف
unappealable
U
غیرقابل استیناف
ungovernable
U
غیرقابل کنترل
checkless
U
غیرقابل جلوگیری
irrespirable
U
غیرقابل استنشاق
unpromising
U
غیرقابل اطمینان
unassailable
U
غیرقابل بحث
incomparable
U
غیرقابل مقایسه
unassailable
U
غیرقابل حمله
unwarrantable
U
غیرقابل ضمنانت
dilemma
U
معمای غیرقابل حل
dilemmas
U
معمای غیرقابل حل
uncompromisingly
U
غیرقابل انعطاف
uncompromising
U
غیرقابل انعطاف
run wild
<idiom>
U
غیرقابل کنترل
inescapable
U
غیرقابل اجتناب
unwarranted
U
غیرقابل ضمنانت
inaccessibility
U
غیرقابل دسترسی
ineluctable
U
غیرقابل مقاومت
indecipherable
U
غیرقابل استخراج
indecipherable
U
غیرقابل کشف
impossible
[colloquial]
<adj.>
U
غیرقابل قبول
noteless
U
غیرقابل ملاحظه بی نت
not negotiable
U
غیرقابل انتقال
in check
<idiom>
U
غیرقابل کنترل
not negotiable
U
غیرقابل معامله
watertight
U
غیرقابل نفوذ اب
uncontrollable
U
غیرقابل جلوگیری
inalienable
U
غیرقابل انتقال
unquestionable
U
غیرقابل اعتراض
incorrodible
U
غیرقابل تحلیل
untouchability
U
غیرقابل لمس
untenable
U
غیرقابل دفاع
flexionless
U
غیرقابل صرف
indiscrete
U
غیرقابل تشخیص
unutilizable
U
غیرقابل استفاده
unusable
U
غیرقابل استفاده
irremediable
U
غیرقابل استرداد
indissolubly
U
بطور غیرقابل حل
inaccessible
U
غیرقابل دسترس
unerring
U
غیرقابل لغزش
implausibility
U
غیرقابل قبولی
unacceptably
U
غیرقابل قبول
unacceptable
U
غیرقابل قبول
inapprehensible
U
غیرقابل ادراک
irrevocable
U
غیرقابل برگشت
incommunicable
U
غیرقابل ابلاغ
ineligible
U
غیرقابل قبول
acataletic
U
غیرقابل فهم
incontestable
U
غیرقابل بحث
inappellable
U
غیرقابل استیناف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com