Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
inboardengine
U
موتور یا ماشین میان کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tune up
<idiom>
U
تنظیم موتور ماشین
blowing engine
U
ماشین یا موتور دمنده
midships
U
در میان کشتی
outboard
U
موتور بیرون از کشتی
futtock
U
تیر میان کشتی
engine
U
موتور ماشین دستگاه مولد نیرو
The ship jammed in the ice .
U
کشتی میان یخها گیر کرد
lockage
U
عبور کشتی از دریچه سد میان بالابر
to rev
[British E]
the engine
U
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
to goose
[American E]
the engine
U
موتور
[ماشین]
را روشن کردن
[که صدا مانند زوزه بدهد]
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car.
U
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
midship
U
میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
motoring
U
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
external combustion engine
U
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
engine
U
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
U
نصب موتور قرارگاه موتور
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor
U
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
self binder
U
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
flat twin engine
U
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor
U
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
U
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
machinist
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinists
U
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
single phase induction motor
U
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
U
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
U
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
faxed
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
fax
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
faxing
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
U
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
double column vertical boring mill
U
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembled
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
U
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
U
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
psychophysics
U
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows
U
کشتی عرشه کشتی
prow
U
کشتی عرشه کشتی
digital computer
U
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
automated teller machine
U
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
d.c. machine
U
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
the machine is in operation
U
ماشین در گردش است ماشین دایر است
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
jet engine
U
موتور جت
double row
U
موتور
machinery
U
موتور
jet engines
U
موتور جت
motor-
U
موتور
motor
U
موتور
motors
U
موتور
power head
U
سر موتور
motored
U
موتور
engine
U
موتور
light ship
U
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
mongst
U
میان
thru
U
از میان
diameter
U
میان بر
omphalos
U
میان
middles
U
میان
centered
U
میان
centers
U
میان
centre
U
میان
centred
U
میان
among
U
میان
waistlines
U
میان
waistline
U
میان
intershoot
U
در میان
per
U
از میان
half back
U
میان
into
U
در میان
middle
U
میان
shortcut
U
میان بر
in the midden of
U
در میان
in our midst
U
در میان ما
middling
U
میان
between
U
میان
through
U
از میان
diameters
U
میان بر
overthwart
U
از میان
cross country
U
میان بر
staggers
U
یک در میان
staggering
U
یک در میان
stagger
U
یک در میان
waist
U
میان
mesocarp
U
میان بر
center
U
میان
midrib
U
رگ میان
amid
U
در میان
waists
U
میان
mean water
U
میان اب
mean line
U
خط میان
middle part
U
میان
amongst
U
در میان
crosscut
U
میان بر
compound wound motor
U
موتور مرکب
flyers
U
پروانه موتور
engine seizure
U
گیرپاژ موتور
automotive engine
U
موتور اتومبیل
engine rating
U
توان موتور
flyer
U
پروانه موتور
otto carburetor engine
U
موتور بنزینی
motorcar engine
U
موتور اتومبیل
gasoline engine
U
موتور بنزینی
three phase current motor
U
موتور سه فازه
three phase motor
U
موتور سه فاز
rear mounted engine
U
موتور عقب
synchronous motor
U
موتور همزمان
rear engine drive
U
موتور عقب
engine with horizontally
U
موتور سیلندرروبرو
engine power
U
قدرت موتور
rocket motor
U
موتور راکت
engine mounting
U
تعلیق موتور
engine mount
U
پایه موتور
engine dynamometer
U
ترمز موتور
synchronous motor
U
موتور سنکرون
engine controls
U
کنترلهای موتور
engine breather
U
هواکش موتور
rocket engine
U
موتور موشک
engine nacelle
U
گهواره موتور
engine oil
U
روغن موتور
repulsion motor
U
موتور پولزیون
automobile engine
U
موتور اتومبیل
fliers
U
پروانه موتور
elevating motor
U
موتور بالابر
engine performance
U
قدرت موتور
engine performance
U
توان موتور
motor oil
U
روغن موتور
rocket engine
U
موتور راکت
lubricating oil
U
روغن موتور
engine block
U
بلوک موتور
fan motor
U
موتور بادبزن
spark plugs
U
شمع موتور
polyphase motor
U
موتور چندفاز
racing car engine
U
موتور مسابقه
reciprocating engine
U
موتور پیستونی
radial motor
U
موتور شعاعی
supercharged engine
U
موتور کمپرسور
two cylinder engine
U
موتور دو سیلندر
built in engine
U
موتور تاسیسات
piston engine
U
موتور پیستونی
gas engine
U
موتور گازسوز
two stroke engine
U
موتور دو زمانه
turbojet
U
موتور توربوجت
fractional h.p. motor
U
موتور چنداسب
prony motor
U
موتور کمکی
prony motor
U
موتور پرونی
spark plug
U
شمع موتور
print engine
U
موتور چاپ
four cycle engine
U
موتور چهارزمانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com