Total search result: 201 (9 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
v engine U |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
vee engine U |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند |
 |
 |
x engine U |
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند |
 |
 |
cylinder block U |
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد |
 |
 |
broad arrow engine U |
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند |
 |
 |
h engine U |
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند |
 |
 |
anti propeller end U |
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته |
 |
 |
oblique compartment U |
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد |
 |
 |
piston engine U |
موتور پیستونی |
 |
 |
reciprocating engine U |
موتور پیستونی |
 |
 |
piston blowing engine U |
موتور دمنده پیستونی |
 |
 |
wet sump U |
تشتک موتور پیستونی |
 |
 |
naturally aspirated engine U |
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد |
 |
 |
zero lash U |
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد |
 |
 |
air cooled engine U |
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد |
 |
 |
wobble pump U |
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی |
 |
 |
wing photograph U |
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود |
 |
 |
unclassified U |
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته |
 |
 |
aligns U |
دریک ردیف قرار گرفتن |
 |
 |
aligning U |
دریک ردیف قرار گرفتن |
 |
 |
aligned U |
دریک ردیف قرار گرفتن |
 |
 |
align U |
دریک ردیف قرار گرفتن |
 |
 |
reposing upon U |
قرار گرفته بر |
 |
 |
underlying U |
در زیر قرار گرفته |
 |
 |
nidicolous U |
در اشیانه قرار گرفته |
 |
 |
capsulate U |
درمحفظه یاحفره قرار گرفته |
 |
 |
applique U |
مورد استفاده قرار گرفته |
 |
 |
oppressed U |
تحت ستم قرار گرفته |
 |
 |
jugate U |
روی هم قرار گرفته جفت |
 |
 |
tried U |
در محک ازمایش قرار گرفته |
 |
 |
crinkum U |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
 |
 |
crankle U |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
 |
 |
Crinkle U |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
 |
 |
crankum U |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
 |
 |
cathectic U |
تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته |
 |
 |
his leg rested on a stone U |
پایش روی سنگی قرار گرفته بود |
 |
 |
ipsilateral U |
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن |
 |
 |
the boxes were nested U |
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند |
 |
 |
concentric shafts U |
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند |
 |
 |
if the knee is affected U |
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است |
 |
 |
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . U |
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته |
 |
 |
bays U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
bayed U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
baying U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
bay U |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
 |
 |
biplane interference U |
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند |
 |
 |
board computer U |
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است |
 |
 |
matrixes U |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
 |
 |
post implementation review U |
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است |
 |
 |
tabbing U |
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
matrix U |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
 |
 |
ram U |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
 |
 |
rammed U |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
 |
 |
rams U |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
 |
 |
shuttle U |
ماکو [وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.] |
 |
 |
decimals U |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
decimal U |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
overlaying U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
overlays U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
overlay U |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
 |
 |
dominion U |
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است |
 |
 |
burned U |
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است |
 |
 |
delta clock U |
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته |
 |
 |
priest ridden U |
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان |
 |
 |
window U |
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند |
 |
 |
BOF U |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
 |
 |
boilerplate U |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
 |
 |
cards U |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
 |
 |
card U |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
 |
 |
Jaldar U |
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.] |
 |
 |
decimals U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
decimal U |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
 |
 |
chevron seal U |
کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی |
 |
 |
ended U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
end U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
ends U |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
 |
 |
plan range U |
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است |
 |
 |
devices U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
coordinated turn U |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
 |
 |
device U |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
 |
 |
heddle rod U |
چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.] |
 |
 |
medallion U |
ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.] |
 |
 |
terraced houses U |
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها |
 |
 |
egoism U |
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است |
 |
 |
motoring U |
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور |
 |
 |
row marker U |
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین |
 |
 |
hydraulic tracer control U |
کنترل پیستونی |
 |
 |
plunger magnet U |
مغناطیس پیستونی |
 |
 |
plunger pump U |
پمپ پیستونی |
 |
 |
piston pump U |
پمپ پیستونی |
 |
 |
reciprocating compressor U |
کمپرسور پیستونی |
 |
 |
patinated U |
جرم گرفته کبره گرفته |
 |
 |
external combustion engine U |
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز |
 |
 |
engine U |
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی |
 |
 |
brussels U |
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد |
 |
 |
stellite U |
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی |
 |
 |
upper memory U |
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت |
 |
 |
variable geometry engine U |
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند |
 |
 |
engine mounting U |
نصب موتور قرارگاه موتور |
 |
 |
compression pressure U |
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا |
 |
 |
turbocharger U |
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند |
 |
 |
cam ground piston U |
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد |
 |
 |
turbosupercharger U |
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند |
 |
 |
firing order U |
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح |
 |
 |
cubes U |
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن |
 |
 |
cube U |
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن |
 |
 |
best economy mixture U |
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی |
 |
 |
low supercharger gear U |
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود |
 |
 |
slip ring induction motor U |
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ |
 |
 |
double squirrel cage motor U |
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل |
 |
 |
flat twin engine U |
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر |
 |
 |
accent mark U |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
 |
 |
alignment U |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
 |
 |
alignments U |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
 |
 |
postured U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
posture U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
posturing U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
postures U |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
 |
 |
effluvium U |
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته |
 |
 |
single phase induction motor U |
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه |
 |
 |
surface mount technology U |
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند |
 |
 |
writ of error U |
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است |
 |
 |
classifies U |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
 |
 |
classify U |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
 |
 |
classifying U |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
 |
 |
octachord U |
ردیف |
 |
 |
racked U |
ردیف |
 |
 |
rack U |
ردیف |
 |
 |
wracks U |
ردیف |
 |
 |
racks U |
ردیف |
 |
 |
line U |
ردیف |
 |
 |
wracked U |
ردیف |
 |
 |
lines U |
ردیف |
 |
 |
cues U |
ردیف |
 |
 |
cue U |
ردیف |
 |
 |
ranged U |
ردیف |
 |
 |
ranks U |
ردیف صف |
 |
 |
tiers U |
ردیف |
 |
 |
ranks U |
ردیف |
 |
 |
ranked U |
ردیف صف |
 |
 |
range U |
ردیف |
 |
 |
rank U |
ردیف صف |
 |
 |
classing U |
ردیف |
 |
 |
classes U |
ردیف |
 |
 |
classed U |
ردیف |
 |
 |
class U |
ردیف |
 |
 |
ranked U |
ردیف |
 |
 |
tier U |
ردیف |
 |
 |
ranges U |
ردیف |
 |
 |
row U |
ردیف |
 |
 |
rows U |
ردیف |
 |
 |
run U |
ردیف |
 |
 |
sequences U |
ردیف |
 |
 |
sequence U |
ردیف |
 |
 |
deque U |
ردیف |
 |
 |
rowed U |
ردیف |
 |
 |
runs U |
ردیف |
 |
 |
rank U |
ردیف |
 |
 |
column U |
ردیف |
 |
 |
columns U |
ردیف |
 |
 |
hedgerow U |
ردیف خاربن |
 |
 |
ranges U |
سلسله ردیف |
 |
 |
single file U |
یک ردیف ستون |
 |
 |
serially U |
بطور ردیف |
 |
 |
hedgerows U |
ردیف خاربن |
 |
 |
seriated U |
ردیف شده |
 |
 |
seriation U |
ردیف کردن |
 |
 |
shaw U |
ردیف درختان |
 |
 |
ranged U |
سلسله ردیف |
 |
 |
in a row U |
ردیف شده |
 |
 |
colonnade U |
ردیف ستون |
 |
 |
colonnades U |
ردیف ستون |
 |
 |
aline U |
ردیف شدن |
 |
 |
file number U |
شماره ردیف |
 |
 |
lance corporal U |
هم ردیف سرجوخه |
 |
 |
item number U |
شماره ردیف |
 |
 |
tiers U |
ردیف افقی |
 |
 |
clavier U |
ردیف جا انگشتی |
 |
 |
clavier U |
ردیف مضراب |
 |
 |
tiers U |
ردیف کردن |
 |
 |
tiers U |
ردیف صندلی |
 |
 |
range U |
سلسله ردیف |
 |
 |
patterns U |
ردیف بندی |
 |
 |
pattern U |
ردیف بندی |
 |
 |
succession U |
ردیف جانشینی |
 |
 |
successions U |
ردیف جانشینی |
 |
 |
realign U |
ردیف کردن |
 |
 |
tier U |
ردیف صندلی |
 |
 |
tier U |
ردیف کردن |
 |
 |
tier U |
ردیف شدن |
 |
 |
tier U |
ردیف افقی |
 |
 |
tiers U |
ردیف شدن |
 |
 |
file U |
ردیف صف به صف کردن |
 |
 |
series U |
سلسله ردیف |
 |
 |
single line U |
ردیف مجزا |
 |
 |
rows U |
ردیف مین |
 |
 |
aligns U |
ردیف کردن |
 |
 |
realigned U |
ردیف کردن |
 |
 |
realigning U |
ردیف کردن |
 |
 |
realigns U |
ردیف کردن |
 |
 |
filed U |
ردیف صف به صف کردن |
 |