English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
radialengine U موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radialized U دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
koenig cylinders U استوانههای کی نیگ
coning U پرههای چتری
stabilizing fin U پرههای متعادل کننده گلوله در مسیر
gimlet U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
gimlets U نوعی موشک ازاد هوا به زمین با پرههای تاشونده
kaplan pump U نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
automotive U وسیله موتوری موتوری
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
sets U قرارگرفته
setting up U قرارگرفته
set U قرارگرفته
imbricate U روی هم قرارگرفته
henpecked U زیرنفوذزن قرارگرفته
located inside U در درون قرارگرفته
low mid wing U بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
spotlighting U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlighted U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlight U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
spotlights U شخصی که در زیرنورافکن صحنه نمایش قرارگرفته
well handled U بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
freeboard deck U عرشهای که در زیران ساختمانهای غیر قابل نفوذ اب قرارگرفته
fiscal station U قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
burner compartment U قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
girt U تیری که بین دو ستون بطورافقی قرارگرفته و روی ان دیوار تیغهای بنا میگردد
cubes U هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube U هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
abeam U یاتاقانهایی که تحت زاویه 09یا 072 درجه بطور عمود برمحور طولی رسانگر قرارگرفته اند
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
commutator U سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
motor vehicle U خودرو موتوری
motor vessel U کشتی موتوری
motorboat engine U قایق موتوری
motorboats U قایق موتوری
powerboats U قایق موتوری
pooled U پارک موتوری
aerodyne U هواپیمای موتوری
pools U پارک موتوری
gasboat U قایق موتوری
motor unit U یکان موتوری
motorboat U قایق موتوری
motor drive U محرکه موتوری
motorize U موتوری کردن
motorization U موتوری کردن
pool U پارک موتوری
motorized U یکان موتوری
motorcade U کاروان موتوری
motorcades U کاروان موتوری
push bike U در برابردوچرخه موتوری
push bikes U در برابردوچرخه موتوری
motor fule U سوخت موتوری
powerboat U قایق موتوری
moped U دوچرخهی موتوری
mopeds U دوچرخهی موتوری
ferrying U قایق موتوری
motorbike U دوچرخهی موتوری
motorbikes U دوچرخهی موتوری
motor scooter U روروک موتوری
motor pool U پارک موتوری
ferry U قایق موتوری
ferries U قایق موتوری
ferried U قایق موتوری
motorboat racing U مسابقه با قایق موتوری
motor transport U حمل و نقل موتوری
powerboating U راندن قایق موتوری
motor vehicle U وسیله نقلیه موتوری
motor launch U قایق موتوری کرجی
powerboat racing U مسابقه با قایق موتوری
outboarder U راننده قایق موتوری
panel truck U بارکش کوچک موتوری
pool equipment U وسایل پارک موتوری
motorsports U ورزشهای با وسایل موتوری
diver U راننده قایق موتوری
power driven vessel U یگان شناور موتوری
daycruiser U قایق موتوری کوچک
to start a motor U موتوری را بکار انداختن
speedboats U قایق موتوری سرعت
speedboat U قایق موتوری سرعت
parasailing U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومبیل یا قایق موتوری بلند شدن در هوا با چتر بکمک قایق موتوری
motorcar U وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
power mower U چمن زن یا علف چین موتوری
kick over <idiom> U موتوری که شروع به کار میکند
outboard motors U موتوری که روی قایق سوارشده
powerboats U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
drag boat U قایق موتوری مسابقه سرعت
outboard motor U موتوری که روی قایق سوارشده
cigarrette U قایق مسابقه بزرگ موتوری
movement table U جدول حرکت ستونهای موتوری
motorized U یکان موتوریزه محمول موتوری
convoy U کاروان دریایی ستون موتوری
convoys U کاروان دریایی ستون موتوری
powerboat U قایق موتوری تفریحی یاماهیگیری
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
motors U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motored U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
sea skiff U قایق موتوری به اندازه متوسط با کابین
motor U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
contact ion engine U موتوری برای ایجاد تراست درفضا
motor- U موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
cabin cruiser U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers U کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
motor traffic U رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
speedboat U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
motor torpedo boat U قایق موتوری سریع السیراژدر انداز
storm boat U نوعی قایق سبک هجومی موتوری
tractive force U نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
speedboats U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
stepping motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
truck trailer U ارابه بی موتوری که توسط کامیون برده شود
holed U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
hole U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holes U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
holing U نقطه شروع مسابقه قایقهای موتوری سوراخ
flag days U روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
dead engine U موتوری که در حین پرواز ازکار افتاده است
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
stepper motor U موتوری که طبق دستوری کامپیوتر به آرامی می چرخد.
post tensioning U پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
tractors U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
tractor U تراکتور یا ماشین شخم زنی گاو اهن موتوری
parakiting U بلند شدن در هوا با چتر بکمک اتومیبل یا قایق موتوری
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
hydroplaning U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplane U نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
arrays U می باشند
the like of you U باشند
array U می باشند
whaleboat U قایق موتوری یا پارویی درازو باریک مخصوص صید نهنگ و غیره
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
shearling U چیده باشند
implications U B درست باشند
implication U B درست باشند
inclusion U B درست باشند
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
to be of the opinion that ... U به این عقیده باشند که ...
cradle scythe U داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
corporations U که دارای شخصیت حقوقی باشند
draught beer U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
beer on draught U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
picked quarrel U نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
covenantee U کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
pinole U ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
as like as two peas مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
hippocras U شرابی که بان ادویه زده باشند
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
dish water U ابی که دران فرف شسته باشند
floating harbour U لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
person entitled to asylum U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
recognized asylum seeker U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
parallels U اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
dish wash U ابی که دران فرف شسته باشند
parallelled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
velvet powdered with pearls U مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
asylee U پناهنده سیاسی [که درخواستش را پذیرفته باشند]
parallel U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleled U اگر به توجه نیاز داشته باشند
paralleling U اگر به توجه نیاز داشته باشند
hoofs U بشکل سم
in the light of U بشکل
in the shape of U بشکل
arundinaceous U بشکل نی
ungulate U بشکل سم
pinnately U بشکل پر
hoof U بشکل سم
floriform U بشکل گل
caprine U بشکل بز
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
mixed marriage U پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
funded debt U وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
i p that they are both gone U احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
perfunctoriness U چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
duett U قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
like two peas in a pod <idiom> U مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
sparse array U ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
lateral route U جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
whitleather U پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
in a narrative style U بشکل روایت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com