English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
attention U موافبت
attentions U موافبت
vigilance U موافبت
attendance U موافبت
attendances U موافبت
attentiveness U موافبت
carefulness U موافبت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
watchfully U با موافبت
alertress U زرنگی موافبت
to keep an eyes on U موافبت کردن
to watch over U موافبت کردن
tendance U موافبت پرستاری
cared U نگهداری موافبت
care U موافبت بیم
cares U نگهداری موافبت
cares U موافبت بیم
cared U موافبت بیم
assistance U موافبت رسیدگی
care U نگهداری موافبت
to keep watch U کشیک کشیدن موافبت کردن
aftercare U توجه و موافبت درمرحلهء نقاهت
assist U موافبت کردن ملحق شدن
assisted U موافبت کردن ملحق شدن
assisting U موافبت کردن ملحق شدن
minds U موافبت کردن ملتفت بودن
minding U موافبت کردن ملتفت بودن
mind U موافبت کردن ملتفت بودن
assists U موافبت کردن ملحق شدن
to be all eyes U موافبت کامل کردن سرتاپاچشم شدن
nursling U بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
governesses U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governess U زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
eyeservant U نوکری که فقط هنگام موافبت اقایش خوب کارمیکند نوکرپیش رو
eye service U خدمتی که فقط هنگام موافبت خوب انجام داده میشود نگاه عاشقانه
watch U مراقبت کردن موافبت کردن
watched U مراقبت کردن موافبت کردن
well-groomed U موافبت شده مهتری شده
watches U مراقبت کردن موافبت کردن
well groomed U موافبت شده مهتری شده
attends U موافبت کردن گوش کردن
attending U موافبت کردن گوش کردن
watching U مراقبت کردن موافبت کردن
attend U موافبت کردن گوش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com