English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
igneous magma U مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
casting U ریختن فلز مذاب به داخل قالب
dross U کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
lava U توده گداخته اتشفشانی مواد مذاب اتشفشانی
ingestion U وارد شدن مواد خارجی ازقبیل پرنده یخ اب برف گرد وغبار به داخل موتور
geest U مواد رسوبی و ته نشین سطح زمین
crystalization U تبلور
crystallization U تبلور
crystal water U اب تبلور
metal U ماده مذاب
crystallizable U قابل تبلور
metals U ماده مذاب
anhydrite U سنگ گچ بی اب تبلور
recrystallization U تبلور مجدد
rate of crystalline growth U سرعت نمو تبلور
molar heat of crystallization U گرمای مولی تبلور
liquid metal charge U شارژ فلز مذاب
spun glass U شیشه مذاب الیاف مانند
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
gas filled U گازی
pneumatic U گازی
gaseous U گازی
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
gasiform U گازی شکل
gas flame U چراغ گازی
gas filled relay U رله گازی
gas filled rectifier U یکسوکننده گازی
moped U موتور گازی
gas lamps U لامپ گازی
hydropneumatic U گازی روغنی
nebulosity U حالت گازی
gas filled photocell U فتوسل گازی
gas flame U لامپ گازی
internal combustion turbine U توربین گازی
gaseous electronics U الکترونیک گازی
gas welding U جوشکاری گازی
gas tube U لامپ گازی
gas ligther U فندک گازی
gas laser U لیزر گازی
gas impregnated cable U کابل گازی
gas hearth U اتشدان گازی
gas hearth U کوره گازی
gas furnace U کوره گازی
gas light U چراغ گازی
gasometry U تجزیه گازی
gas fuel U سوخت گازی
gas alarm U اژیر گازی
fuel gas U سوخت گازی
gas chromatography U کروماتوگرافی گازی
gas engine U موتور گازی
gas detector U اشکارساز گازی
gas burner U مشعل گازی
gas bomb U بمب گازی
gas phase U حالت گازی
gas phase U فاز گازی
gas lights U چراغ گازی
gas bearing U یاتاقان گازی
gas cut U برش گازی
thypatron U لامپ گازی
gas filled lamp U لامپ گازی
gas equilibrium U تعادل گازی
gas cable U کابل گازی
gas filled capacitor U خازن گازی
gas lamp o. light U لامپ گازی
gas compound U ترکیب گازی
three shaft U توربین گازی با سه شفت
gas light U نور یا روشنایی گازی
gas cutting برشکاری گازی [مهندسی]
bunsen gas burner U چراغ گازی ازمایشگاه
gas filled valve U لامپ الکترونی گازی
regenerative gas furnace U کوره گازی رژنراتیو
plasma display panel U صفحه نمایش گازی
air furnace U کوره یا بوته گازی
regenerative gas firing U سوخت گازی رژنراتیو
gas degeneration U فساد تدریجی گازی
gas discharge relay U رله تخلیه گازی
gas film U لایه یا قشر گازی
gas engine blower U دمنده موتور گازی
throttle twist grip U دستگیره موتور گازی
throttle hand lever U اهرم دستی گازی
gas coal U ذغال سنگ گازی
gas filled tube U لامپ تخلیه گازی
gas discharge lamp U لامپ تخلیه گازی
hydropneumatic U دستگاه گازی روغنی
gas lights U نور یا روشنایی گازی
gas discharge arrester U برقگیر تخلیه گازی
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
gas burner U اجاق گازسوز کوره گازی
propane U پارافین گازی و مشتعل هیدروکاربنی
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
gas plasma display U صفحه نمایش پلاسمای گازی
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
bunging U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunged U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
high frequency gas discharge breakdown U شکست تخلیه گازی فرکانس بالا
bung U بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
gas cycle reactor U راکتور با مدار گردش گازی مسدود
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
intake U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
variable stator U توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
intakes U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
hot plate U چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plates U چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
hot-plate U چراغ خوراک پزی برقی یانفتی ویا گازی
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
fractional crystallization U تبلور جزء به جزء
crystallization differentiation U تبلور جزء به جزء
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
constant temperature pressure U welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
interiorly U از داخل
intra U داخل
interior U داخل
anie U داخل
lineball U داخل
insides U داخل
inside U داخل
aboard U داخل
within U در داخل
withindoors U در داخل
interiors U داخل
inside <adv.> <prep.> U در داخل
within <prep.> U در داخل
on berth U در داخل بندر
enters U داخل کردن
enters U داخل شدن
inward U داخل رونده
phase in U داخل کردن
ingratiated U داخل کردن
engaged in war U داخل جنگ
enter U داخل کردن
ingratiate U داخل کردن
intern U داخل شدن در
grind internally U داخل را ساییدن
interning U داخل شدن در
enter U داخل شدن
ingratiates U داخل کردن
on line U داخل رده
entered U داخل شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com