English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sullage U مواد اضافی فلزات مذاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dross U کف روی سطح فلزات مذاب مواد خارجی
igneous magma U مواد مذاب و گازی داخل زمین که در اثر تبلور و سخت شدن
lava U توده گداخته اتشفشانی مواد مذاب اتشفشانی
passivating U پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی
excess stock U مواد اضافی
screed U شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
metallography U شرح فلزات بررسی در ساختمان درونی فلزات
base metals U فلزات اصلی فلزات کم بها
base metal U فلزات اصلی فلزات کم بها
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
metal U ماده مذاب
metals U ماده مذاب
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
liquid metal charge U شارژ فلز مذاب
spun glass U شیشه مذاب الیاف مانند
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
casting U ریختن فلز مذاب به داخل قالب
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
whitesmith U ابکار فلزات
dioxide; metals U دیاکسید-فلزات
drillings U براده فلزات
post transition metals U فلزات پس واسطه
cuttings U براده فلزات
scissel U دم قیچی فلزات
parting of metals U تجزیه فلزات
coinage metals U فلزات مسکوک
base metal U فلزات بنیانی
base metals U فلزات بنیانی
fineness U عیار فلزات
abrasive grit خرده فلزات
noble metals U فلزات نجیب
metal physics U فیزیک فلزات
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
metallurgy U استخراج و ذوب فلزات
melting pot U دیگ ذوب فلزات
white bearing metals U فلزات سفید یاطاقان
melting pots U دیگ ذوب فلزات
docimasy U فن ازمایش فلزات ودواها
burnisher U الت پرداخت فلزات
non ferrous metal industry U صنعت فلزات غیراهنی
molten bath U حمام ذوب فلزات
smeltery U کارخانه ذوب فلزات
ferrous U فلزات اهن دار
metal foulings U خرده سوفاله فلزات
metallize U روکش کردن با فلزات
native metals U فلزات خالص طبیعی
metal foundry U ریخته گری فلزات
metllurgist U متخصص ذوب فلزات
narrow band filter U صافی فلزات باریک
metallurgical engineering U علم ذوب فلزات
work hardening U سخت کاری فلزات
assays U عیارگیری فلزات گران قیمت
tumbling barrel U غلتک مخصوص صیقل فلزات
nonferrous U غیراهنی فلزات غیر اهنی
founding U علم ذوب وریختن فلزات
joming test U ازمایش تعیین سختی فلزات
bullion U شمش فلزات با عیار معین
assay U عیارگیری فلزات گران قیمت
metallurgists U متخصص قال کردن فلزات
electro plating U ابکاری فلزات به کمک برق
edging machine U دستگاه خم کننده لبه فلزات
cupellation U گرفتن فلزات قیمتی از سرب
metalline U فلزی اغشته به نمک فلزات
carat U درجه خلوص فلزات پربها
carats U درجه خلوص فلزات پربها
metallurgical U وابسته به فن استخراج وذوب فلزات
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
pyrometallurgy U استخراج فلزات در اثر حرارت
metallurgy U فن استخراج وذوب فلزات فلزگری
metallurgist U متخصص قال کردن فلزات
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
extrusion U شکل دادن گرم یا سرد فلزات
neck U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
necks U کم شدن ناگهانی مقاطع فلزات نرم
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
vicker's diamond hardness tester U دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
transmutation of metals U استحاله فلزات باعلم کیمیا کیمیاگری
electrometallurgy U صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
metallurgic U وابسته بفن استخراج و قال کردن فلزات
snips U قیچی دستی برای بریدن ورقات فلزات
flame cleaning U تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
finery U زر و زیور جامه پر زرق و برق کارخانه تصفیه فلزات
die casting U ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
cold working property U قابلیت عملیات شکل دهی وچکش کاری فلزات
picking U پاک مردن سطح فلزات بوسیله محلولهای شیمیائی
drier U ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
rivet test U ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
dispersion hardening U سخت گردانی فلزات با پراکندن ذرات ریزی با فازهای مختلف داخل ان
compass compensation U تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
billon U الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
hand forming U شکل دادن فلزات تورق پذیر باابزارهای دستی و بلوکهای دقیق
cold work U عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
to anneal U سخت کردن [روند گرمایش و سرمایش آهسته جهت سفت شدن و کاهش شکنندگی] [فلزات] [مهندسی]
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
azoth U جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
supernumerary U اضافی
unduly U اضافی
overflows U اضافی
overflowed U اضافی
paragogic U اضافی
overflow U اضافی
surplusage U اضافی
floating U اضافی
supplemantary U اضافی
surplus U اضافی
redundant U اضافی
de trop U اضافی
excesses U اضافی
excess U اضافی
relative U اضافی
surpluses U اضافی
accessional U اضافی
supplementary U اضافی
extensions U اضافی
extension U اضافی
additional U اضافی
accesses U اضافی
plus U اضافی
access U اضافی
accessed U اضافی
overtime U اضافی
accessing U اضافی
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
extra period U وقت اضافی
surplus water U ابهای اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
over- U گذشته اضافی
extra premium U پاداش اضافی
extra time U وقت اضافی
postiche U متن اضافی
over U گذشته اضافی
overcharged U هزینه اضافی
overcharge U هزینه اضافی
superimposed U اتش اضافی
flab U گوشت اضافی
surtax U مالیات اضافی
sudden-death U وقت اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
sudden death U وقت اضافی
intercalary U اضافی افزوده
overload U بار اضافی
overloaded U بار اضافی
further U اضافی زائد
furthered U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
furthers U اضافی زائد
excess reserves U ذخائر اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
excess profit U سود اضافی
excess price U قیمت اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
excess pressure U فشار اضافی
regulating cell U پیل اضافی
end cell U پیل اضافی
overloads U بار اضافی
extra duty U خدمت اضافی
extra current U جریان اضافی
excess length U طول اضافی
overtime U ساعات اضافی
extra cost U هزینه اضافی
overtime U وقت اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
padding U متن اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
excess supply U عرضه اضافی
excess load U بار اضافی
overcharges U هزینه اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
additional <adj.> U مکمل اضافی
overestimation U براورد اضافی
overhand knot U گره اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
surcharges U مالیات اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
barrage U وقت اضافی
barrages U وقت اضافی
adscript U یادداشت اضافی
aditional service U سرویس اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surcharge U نرخ اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
surcharge U هزینه اضافی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com