Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overpoise
U
مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
have other fish to fry
[have better fish to fry]
U
کار مهمتر داشتن
overrode
U
برتر یا مهمتر بودن
overrides
U
برتر یا مهمتر بودن
override
U
برتر یا مهمتر بودن
overridden
U
برتر یا مهمتر بودن
have one's hand full
U
کار مهمتر داشتن
[دستم یا دستش بند است]
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
predominates
U
نفوذ قاطع داشتن
predominated
U
نفوذ قاطع داشتن
predominate
U
نفوذ قاطع داشتن
to carry weight
U
نفوذ یا اهمیت داشتن
predominating
U
نفوذ قاطع داشتن
to overcomein number
U
بیشتر بودن از
predominates
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
validity
U
نفوذ قوت قانونی معتبر بودن
predominated
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominating
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
predominate
U
دارای نفوذ نجومی قاطع بودن
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
protecting
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
favourble balance of trade
U
تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
protects
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protect
U
یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
suspect
U
شک داشتن مظنون بودن
suspecting
U
شک داشتن مظنون بودن
suspects
U
شک داشتن مظنون بودن
premiering
U
مهمتر رئیس
premieres
U
مهمتر رئیس
premiered
U
مهمتر رئیس
premiere
U
مهمتر رئیس
premier
U
مهمتر رئیس
premiers
U
مهمتر رئیس
tending
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
deserve
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
tended
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
tend
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
detest
U
تنفر داشتن از بیزار بودن از
tends
U
متمایل بودن به گرایش داشتن
matters
U
مهم بودن اهمیت داشتن
deserves
U
سزاوار بودن شایستگی داشتن
deserves
U
لایق بودن استحقاق داشتن
undulates
U
تموج داشتن موجدار بودن
undulate
U
تموج داشتن موجدار بودن
abounded
U
زیاد بودن وفور داشتن
abounding
U
زیاد بودن وفور داشتن
abounds
U
زیاد بودن وفور داشتن
matter
U
مهم بودن اهمیت داشتن
mattered
U
مهم بودن اهمیت داشتن
mattering
U
مهم بودن اهمیت داشتن
deserve
U
لایق بودن استحقاق داشتن
detesting
U
تنفر داشتن از بیزار بودن از
to have patience
U
شکیبا بودن صبر داشتن
loved
U
عشق داشتن عاشق بودن
love
U
عشق داشتن عاشق بودن
finger in the pie
<idiom>
U
دست داشتن ،مسئول بودن
require
U
نیاز داشتن لازم بودن
site
U
قرار داشتن مستقر بودن
sited
U
قرار داشتن مستقر بودن
sites
U
قرار داشتن مستقر بودن
merited
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
meriting
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
loves
U
عشق داشتن عاشق بودن
required
U
نیاز داشتن لازم بودن
requires
U
نیاز داشتن لازم بودن
undulated
U
تموج داشتن موجدار بودن
adhere
U
توافق داشتن متفق بودن
merit
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
adhered
U
توافق داشتن متفق بودن
adheres
U
توافق داشتن متفق بودن
adhering
U
توافق داشتن متفق بودن
detests
U
تنفر داشتن از بیزار بودن از
may
U
توانایی داشتن قادر بودن
adequateness
U
توافق داشتن متفق بودن
requiring
U
نیاز داشتن لازم بودن
merits
U
شایسته بودن استحقاق داشتن
dominate
U
حکمفرما بودن تسلط داشتن
dominates
U
حکمفرما بودن تسلط داشتن
dominated
U
حکمفرما بودن تسلط داشتن
expected
U
انتظار داشتن منتظر بودن
yearns
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
yearn
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
expect
U
انتظار داشتن منتظر بودن
to have an interest
[in]
U
سهم داشتن
[شریک بودن]
[در]
expects
U
انتظار داشتن منتظر بودن
yearned
U
اشتیاق داشتن مشتاق بودن
expecting
U
انتظار داشتن منتظر بودن
equivalent
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
To be in the ring (arena).
U
تو گود بودن ( درمتن قرار داشتن )
equivalents
U
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
to be together with somebody
U
با کسی بودن و رابطه جنسی داشتن
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
hair
U
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
To be a good conversationalist .
U
دهان گرمی داشتن ( خوش صحبت بودن )
play second fiddle to someone
<idiom>
U
ازنظر مهم بودن مقام دوم داشتن
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
initial thrust
U
نفوذ اولیه نفوذ اصلی
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
outclassing
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassed
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
to wobble
[rotate unevenly]
U
لنگ بودن
[تاب داشتن]
[به طور نامنظم چرخیدن]
[اصطلاح روزمره]
outclasses
U
دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
shimmer
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmering
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmered
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
shimmers
U
روشنایی لرزان داشتن دارای تصویر یا شکل لرزان ومرتعش بودن
stand by
<idiom>
U
پشت کسی بودن ،هوای کسی را داشتن
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
radiolucency
U
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
prestige
U
نفوذ
intrusions
U
نفوذ
propulsion
U
نفوذ
infiltration
U
نفوذ
ascendance
U
نفوذ
osmosis
U
نفوذ
influx
U
نفوذ
influxes
U
نفوذ
watertight
U
ضد نفوذ اب
impermeable
U
ضد نفوذ اب
imposing presence
U
نفوذ
barrier penetration
U
نفوذ در سد
hanks
U
نفوذ
forcing
U
نفوذ
penetrate
U
نفوذ
forces
U
نفوذ
force
U
نفوذ
penetrates
U
نفوذ
authority
U
نفوذ
seepage
U
نفوذ
leakages
U
نفوذ
hank
U
نفوذ
penetrated
U
نفوذ
grand dame
U
زن با نفوذ
leakage
U
نفوذ
break through
U
نفوذ
intrusion
U
نفوذ
influences
U
نفوذ
influencing
U
نفوذ
interventions
U
نفوذ
intervention
U
نفوذ
percolation
U
نفوذ
pervasion
U
نفوذ
toehold
U
نفوذ کم
percolation line
U
خط نفوذ
toeholds
U
نفوذ کم
permeation
U
نفوذ
influence
U
نفوذ
diffusion
U
نفوذ
influenced
U
نفوذ
leading
U
نفوذ
penetration
U
نفوذ
dominance
U
نفوذ
prevalence
U
نفوذ
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com