Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 116 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
She wrecked the party for us.
U
مهمانی رابه مازهر کرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to sniff up water
U
اب رابه بینی کشیدن
To take a chance . To risk it.
U
دل رابه دریا زدن
establishing
U
کسی رابه مقامی گماردن
They bombarded the building.
U
ساختمان رابه توپ بستند
establish
U
کسی رابه مقامی گماردن
own up
<idiom>
U
گناه رابه گردن گرفتن
establishes
U
کسی رابه مقامی گماردن
To mail a letter.
U
نامه ای رابه پست انداختن
Not to let someone have a say.
U
کسی رابه بازی نگرفتن
regaling
U
مهمانی
regales
U
مهمانی
foy
U
مهمانی
feasting
U
مهمانی
guest night
U
شب مهمانی
soirTes
U
مهمانی شب
soirees
U
مهمانی شب
soiree
U
مهمانی شب
junketing
U
مهمانی
dinners
U
مهمانی
dinner
U
مهمانی
cocktails
U
مهمانی
cocktail
U
مهمانی
entertainments
U
مهمانی
entertainment
U
مهمانی
regaled
U
مهمانی
regale
U
مهمانی
feasts
U
مهمانی
banquet
U
مهمانی
party
U
مهمانی
reception
U
مهمانی
receptions
U
مهمانی
feasted
U
مهمانی
feast
U
مهمانی
banquets
U
مهمانی
lay off (someone)
<idiom>
U
کاری رابه علت درآمد کم کنارگذاشتن
to do a thing with f.
U
کاری رابه اسانی انجام دادن
to i. person with an opinion
U
عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
submission
U
موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
He turned his back on us.
U
پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
You have been recommended to us.
U
توصیه شما رابه ما کرده اند
He made over the house to his son .
U
خانه رابه اسم پسرش کرد
to throw a party
U
مهمانی دادن
kettle of fish
U
مهمانی دانگی
entertained
U
مهمانی کردن از
rave-ups
U
مهمانی پر سروصدا
rave-up
U
مهمانی پر سروصدا
barn dances
U
مهمانی رقص
barn dance
U
مهمانی رقص
wingding
U
مهمانی پر سر و صدا
racquet
U
مهمانی پرهیاهو
dutch treat
U
مهمانی دانگی
tea parties
U
مهمانی چای
entertains
U
مهمانی کردن از
racquets
U
مهمانی پرهیاهو
entertain
U
مهمانی کردن از
hen party
U
مهمانی زنانه
hen parties
U
مهمانی زنانه
tea party
U
مهمانی چای
racket
U
مهمانی پرهیاهو
To give someone full powerw.
U
ریش وقیچه رابه دست کسی دادن
to key up any to do s.th.
<idiom>
O
کسی رابه انجام دادن کاری برانگیختن
pitch
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches
U
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
advising bank
U
بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
feel awkward
U
خجالت کشیدن
[در مهمانی]
stags
U
جلسه یا مهمانی مردانه
to give an enter tainment
U
مهمانی دادن یا کردن
feel embarrassed
U
خجالت کشیدن
[در مهمانی]
party
U
مهمانی دادن یارفتن
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
tea dance
U
مهمانی چای ورقص
stag
U
جلسه یا مهمانی مردانه
baited
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bait
U
خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
dinner jacket
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
We are invited out tonight .
U
امشب بیرون مهمانی هستیم
potlatch
U
مهمانی دادن مجلس انس
sticker
[guest]
U
مهمانی که نمی خواهد برود
dinner jackets
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
to stand treat
U
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
track bolt
U
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
nemo tenetur se impum accusare
U
هیچ کس مجبور نیست خود رابه گناهی متهم کند
omnim gatherum
U
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
compact
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacting
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
capitalization
U
عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
bytes
U
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
enjambment
U
دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
drawbar
U
میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
byte
U
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
acid house party
نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
tabulator
U
بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
reset
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
expansion interface
U
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
optimum schedule
U
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
gigo
U
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
garbage in garbage out
U
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
documented
U
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting
U
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document
U
وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
declaration of trust
U
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
circulating
U
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
to dress
[put on your clothes or particular clothes]
U
لباس پوشیدن
[لباس مهمانی یا لباس ویژه]
[اصطلاح رسمی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com