English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
special ammunition U مهمات مخصوص یا ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antimateriel ammunition U مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
atomic demolition munition U خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
practice ammunition U مهمات مخصوص تمرین هدف
favourite or vor U ویژه مخصوص
special operations U عملیات مخصوص یا ویژه
characteristic U آنچه مخصوص یا ویژه است
special character U علامت ویژه کاراکتر مخصوص
characteristically U آنچه مخصوص یا ویژه است
idiosyncrasies U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
special forces U نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
field storage U انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line U صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
to watch for certain symptoms U توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups U گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty U کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy U طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
praetorial U متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
ammunition U مهمات
ammo U مهمات
ordnance U مهمات
munitions U مهمات
ordnace U مهمات
munition U مهمات
ammunition condition U وضعیت مهمات
service ammunition U مهمات رزمی
lot U نوبه مهمات
inert ammunition U مهمات مشقی
ammunition depot U انبار مهمات
ammunition dump U انبار مهمات
ammunition dump U زاغه مهمات
ammunition handler U متصدی مهمات
cook off U گل کردن مهمات
drill ammunition U مهمات مشقی
ammo zero U مهمات تمام
ammunition chest U جعبه مهمات
ammunition carrier U خودرو مهمات کش
ammunition carrier U مهمات بیار
ammunition barricade U بستههای مهمات
bunkers U زاغه مهمات
bunker U زاغه مهمات
ammunition credit U سهمیه مهمات
live ammunition U مهمات جنگی
igloo space U زاغههای مهمات
ammunition identification code U کد شناسایی مهمات
tracer U مهمات رسام
munitioneer U مهمات ساز
inert U مهمات مشقی
practice ammunition U مهمات مشقی
artillery ammunition U مهمات توپخانه
armed ammunition U مهمات مسلح
fixed ammunition U مهمات ثابت
caves U زاغه مهمات
ball ammunition U مهمات مانوری
munitions of war U مهمات جنگی
lived U مهمات جنگی
tracers U مهمات رسام
inert ammunition U مهمات بی اثر
blank ammunition U مهمات مشقی
blank ammunition U مهمات مانوری
piggy back U کیسه مهمات
caisson U صندوق مهمات
caisson U واگون مهمات
loads U بارگیری مهمات
load U بارگیری مهمات
chemical ammunition U مهمات شیمیایی
service ammunition U مهمات جنگی
ammunition trains U بنه مهمات
ammunition pit U چاله مهمات
ammunition pit U زاغه مهمات
ammunition lot U نوبه مهمات
cave U زاغه مهمات
ammunition loading line U خط بارگیری مهمات
separate loading U مهمات مجزا
magazine U انبار مهمات
separate ammunition U مهمات مجزا
explosive ordnance U مهمات منفجره
live U مهمات جنگی
magazines U انبار مهمات
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
destruction area U منطقه تخریب مهمات
type load U نوع بار مهمات
ordnance U مربوط به اسلحه و مهمات
prescribed load U بار مهمات مجاز
ordnance U مهمات ساز وبرگ
gun room U مخزن مهمات درکشتی
type load U نوع مهمات هواپیما
gunrunner U قاچاقچی اسلحه و مهمات
igloo space U زاغه بتونی مهمات
armement U مهمات کشتی جنگی
ammunition depot U محل تدارک مهمات
ammunition depot U محل نگهداری مهمات
ammunition handler U متصدی جابجایی مهمات
ammunition lift capability U مقدورات حمل مهمات
ammunition modification U بهتر سازی مهمات
ammunition point U نقطه اماد مهمات
semifixed U مهمات نیمه ثابت
lot number U شماره نوبه مهمات
magazine space U محوطه زاغه مهمات
wracks U قفسه مهمات و وسایل
wracked U قفسه مهمات و وسایل
racks U قفسه مهمات و وسایل
racked U قفسه مهمات و وسایل
rack U قفسه مهمات و وسایل
armed ammunition U مهمات اماده انفجار
ammunition day of supply U روز اماد مهمات
loading U بارگیری مهمات درهواپیما
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
inventory lot U نوبه ذخیره مهمات
ammo plus U مهمات بیش از نصف
ammunition credit U سهمیه مهمات ذخیره
paracaisson U گاری مهمات کش دستی
arsenals U انبار مهمات جنگی
shell room U انبار مهمات ناو
arsenal U انبار مهمات جنگی
ammunition data card U کارت مشخصات مهمات
basic load U بار مبنای مهمات یا وسایل
horizontal loading U پر کردن مهمات به طور افقی
color codig U علامت گذاری کردن مهمات
feed belt U نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
deck board U کف یا رویه پالت حمل مهمات
available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
required supply rate U نواخت مهمات مورد نیاز
ammunition lift capability U فرفیت حمل ونقل مهمات
dunnage U روپوش مهمات ضربه گیر
ammunition available supply rate U نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops U مهمات موجود در دست یگانها
ordnance data U اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ordnance service U خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
tarpaulin U بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
ready rack U قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
depot U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
magazine flooding system U سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
small lot U نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
magazine space U زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
depots U ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
inventory lot U نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
functional condition code U کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
inert ammunition U مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
tarpaulins U بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
ammunition and toxic material open space U انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
color band U نوار رنگی روی جعبه مهمات
standard load U بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
deliveries U نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
delivery U نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
tumbrel or bril U ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
x site U سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
service marking U علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
scabbing U بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
rack space U محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
season cracking U ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
lot integrity U دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
rearming U تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
what state U در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
y site U نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
specially U ویژه
privilege U حق ویژه
net U ویژه
particulars U ویژه
special character U ویژه
nets U ویژه
nett U ویژه
particular U ویژه
expressed U ویژه
specifics U ویژه
adhoc U ویژه
expresses U ویژه
idiocrasy U ویژه
expressing U ویژه
prerogatives U حق ویژه
specific humidity U نم ویژه
prerogative U حق ویژه
express U ویژه
specialists U ویژه گر
specialist U ویژه گر
specific U ویژه
priviege U حق ویژه
peculiar U ویژه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com