Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
days of grace
U
مهلت اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
droppers
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper
U
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
U
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
U
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges
U
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
U
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
U
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty
U
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
period of grace
U
مهلت
time out
U
مهلت
leeway
U
مهلت
space
U
مهلت
spaces
U
مهلت
usance
U
مهلت
respite
U
مهلت
moratoriums
U
مهلت
moratorium
U
مهلت
respite _
U
مهلت
gracing
U
مهلت
graces
U
مهلت
graced
U
مهلت
grace
U
مهلت
d. of grace
U
مهلت
moratorium
U
مهلت قانونی
respite
U
مهلت دادن
deadline
U
اخرین مهلت
deadlines
U
اخرین مهلت
credits
U
وعده مهلت
moratoriums
U
مهلت قانونی
moratory
U
مهلت دار
moratory
U
مهلت دهنده
grace period
U
دوره مهلت
giving a respite
U
مهلت دادن
asking for a respite
U
مهلت خواستن
vacations
U
مرخصی مهلت
vacation
U
مرخصی مهلت
breaks
U
طلوع مهلت
period of grace
U
مهلت پرداخت
break
U
طلوع مهلت
days of grace
U
ایام مهلت
grant a period of grace
U
مهلت دادن
crediting
U
وعده مهلت
credited
U
وعده مهلت
demurred
U
مهلت خواستن
demurring
U
مهلت خواستن
demurs
U
مهلت خواستن
term of maintenance
U
مهلت نگاهداری
demur
U
مهلت خواستن
what is the prompt
U
مهلت ان چقدراست
credit
U
وعده مهلت
imparlance
U
مهلت برای اشتی
cessation
U
قطع کردن مهلت
He gave the inemy no respite .
U
به دشمن مهلت نداد
imparlance
U
مهلت برای مصالحه
long dated
U
دارای مهلت زیاد
exceed the deadline
U
گذشتن از مهلت مقرر
Wait a minute .
U
یک دقیقه مهلت بده
have patience with me
U
بمن مهلت دهید
ask for days grace
U
دو روز مهلت خواستن
The deadline is coming closer.
U
مهلت مقرر نزدیکتر می شود.
reddendum
U
موعد یا مهلت پرداخت اجاره
The prescribed time - limit expires tomorrow .
U
مهلت مقرر فردا منقضی می شود
To meet a deadline .
U
تا مهلت مقرر کاری را انجام دادن
Application may be filed by ...
U
مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
To give somebody a few days grace .
U
بکسی چند روز مهلت دادن
short shrift
U
مهلت مختصربرای اقرار بگناه پیش از مردن
Her husband cant get a word in edgeways .
U
به همسرش مهلت یک کلمه حرف نمی دهد
contango
U
بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
limited divorce
U
طلاقی که مدت ان محدود بوده پس ازانقضای مهلت بخودی خودرجوع شود
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
expirations
U
انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
expiration
U
انتهای مهلت منقصی شدن سپری شدن
excesses
U
اضافی
redundant
U
اضافی
excess
U
اضافی
extension
U
اضافی
extensions
U
اضافی
overflows
U
اضافی
overflowed
U
اضافی
supplementary
U
اضافی
overflow
U
اضافی
accessing
U
اضافی
supplemantary
U
اضافی
accesses
U
اضافی
accessed
U
اضافی
supernumerary
U
اضافی
surpluses
U
اضافی
overtime
U
اضافی
surplusage
U
اضافی
access
U
اضافی
accessional
U
اضافی
unduly
U
اضافی
floating
U
اضافی
surplus
U
اضافی
de trop
U
اضافی
plus
U
اضافی
additional
U
اضافی
paragogic
U
اضافی
relative
U
اضافی
addition record
U
رکورد اضافی
end cell
U
پیل اضافی
overcharged
U
هزینه اضافی
overcharges
U
هزینه اضافی
auxiliary work
U
کارهای اضافی
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
an a.chapter
U
یک باب اضافی
adscript
U
یادداشت اضافی
aditional service
U
سرویس اضافی
adduct
U
ترکیب اضافی
climbing lane
U
خط اضافی در سر بالایی
additional score
U
نمره اضافی
additional charges
U
خرجهای اضافی
overcharging
U
هزینه اضافی
additional charges
U
اتهامات اضافی
additional outlet
آبگیر اضافی
boostes pump
U
پمپ اضافی
surplus production
U
تولید اضافی
surplus material
U
ماده اضافی
supplementary costs
U
هزینههای اضافی
sunk cost
U
هزینههای اضافی
spill water
U
ابهای اضافی
slip sheet
U
صفحه اضافی
shootoff
U
مسابقه اضافی
redundant equation
U
معادله اضافی
poundage
U
هزینه اضافی
postiche
U
متن اضافی
surplus stock
U
موجودی اضافی
surplus value
U
ارزش اضافی
flab
U
گوشت اضافی
beauty sleep
U
خواب اضافی
the intercalary month
U
ماه اضافی
surplus water
U
ابهای اضافی
additional
<adj.>
U
مکمل اضافی
overvoltage
U
ولتاژ اضافی
overpayment
U
پرداخت اضافی
extra cost
U
هزینه اضافی
excess supply
U
عرضه اضافی
excess stock
U
مواد اضافی
excess reserves
U
ذخائر اضافی
excess profit
U
سود اضافی
excess price
U
قیمت اضافی
excess pressure
U
فشار اضافی
excess load
U
بار اضافی
excess length
U
طول اضافی
excess capacity
U
فرفیت اضافی
extra current
U
جریان اضافی
extra duty
U
خدمت اضافی
overirrigation
U
ابیاری اضافی
overhead costs
U
هزینههای اضافی
overhand knot
U
گره اضافی
overestimation
U
براورد اضافی
intercalary
U
اضافی افزوده
incremental cost
U
هزینه اضافی
extra premium
U
پاداش اضافی
extra time
U
وقت اضافی
extra period
U
وقت اضافی
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
regulating cell
U
پیل اضافی
overcharge
U
هزینه اضافی
surcharge
U
نرخ اضافی
bonuses
U
پرداخت اضافی
bonus
U
پرداخت اضافی
overload
U
بار اضافی
surcharge
U
هزینه اضافی
overloads
U
بار اضافی
further
U
اضافی زائد
furthered
U
اضافی زائد
furthering
U
اضافی زائد
surcharges
U
مالیات اضافی
supplementary
U
اضافی مکمل
surcharge
U
مالیات اضافی
surcharges
U
هزینه اضافی
barrages
U
وقت اضافی
barrage
U
وقت اضافی
surcharges
U
نرخ اضافی
furthers
U
اضافی زائد
overtime
U
ساعات اضافی
sudden death
U
وقت اضافی
overloaded
U
بار اضافی
sudden-death
U
وقت اضافی
surtax
U
مالیات اضافی
over-
U
گذشته اضافی
superimposed
U
اتش اضافی
over
U
گذشته اضافی
overtime
U
وقت اضافی
padding
U
متن اضافی
usance
U
مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
third brush generator
U
دینام با زغال اضافی
overflow
U
ابهای اضافی لبریزی
overflowed
U
ابهای اضافی لبریزی
overflows
U
ابهای اضافی لبریزی
extrasystole
U
ضربان اضافی قلب
additionally
U
بطور اضافی یا زائد
third brush regulation
U
تنظیم با زغال اضافی
supertax
U
مالیات بر درامد اضافی
surcharges
U
درصد هزینههای اضافی
sudden victory
U
پیروزی در وقت اضافی
shootoff
U
مسابقه اضافی تیراندازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com