English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
veteran skill U مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
technique U روش با مهارت برای انجام کاری
techniques U روش با مهارت برای انجام کاری
don't give up the day job <idiom> U [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
experience U ازمودگی کارازمودگی
experiences U ازمودگی کارازمودگی
experiencing U ازمودگی کارازمودگی
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
clouting U پارچه کهنه کهنه
clouts U پارچه کهنه کهنه
clouted U پارچه کهنه کهنه
clout U پارچه کهنه کهنه
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
artifices U مهارت
credential U مهارت
workmanship U مهارت
qualification U مهارت
inexpert U بی مهارت
skill U مهارت
incompetent U بی مهارت
proficiency pay U حق مهارت
expertise U مهارت
unskilled U بی مهارت
know-how U مهارت
knack U مهارت
ham-fisted U بی مهارت
ham handed U بی مهارت
ham fisted U بی مهارت
skill U مهارت
facility U مهارت
maladroit U بی مهارت
artifice U مهارت
grooves U مهارت
groove U مهارت
adeptness U مهارت
adroitness U مهارت
inapt U بی مهارت
competence U مهارت
expertise U مهارت
light handedness U مهارت
handiness U مهارت
ingenuity U مهارت
execute U مهارت
executed U مهارت
executes U مهارت
gripe U مهارت
sophistication U مهارت
masterkiness U مهارت
skill less U بی مهارت
deftness U مهارت
unskillful U بی مهارت
dextrously U به مهارت
executing U مهارت
proficiency U مهارت
skilless U بی مهارت
technique U فن مهارت
technique U مهارت
techniques U فن مهارت
techniques U مهارت
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
natatorial skill U مهارت در شنا
jessy U آدم بی مهارت
versatility U روانی مهارت
combat proficiency U مهارت رزمی
jessie U آدم بی مهارت
cissy U آدم بی مهارت
skill learning U مهارت اموزی
up one's alley <idiom> U مهارت درچیزی
tactless U بی مهارت بی سلیقه
weenie [Am E] U آدم بی مهارت
dauber U نقاش بی مهارت
fundamental skill U مهارت بنیادی
sport skill U مهارت ورزشی
proficiency U مهارت تخصص
expertness U خبرویت مهارت
skillful Šetc U با مهارت ماهرانه
pantywaist [Am En] U آدم بی مهارت
pussy [Am E] U آدم بی مهارت
qualify U کسب مهارت
qualifies U کسب مهارت
unskil U ناشی بی مهارت
fine skill U مهارت فریف
skill level U پایه مهارت
motor skill U مهارت حرکتی
manual skill U مهارت دستی
tactlessly U بی مهارت بی سلیقه
qualification U کسب مهارت
manipulation U انجام با مهارت
wimp U آدم بی مهارت
tact U کاردانی مهارت
credential U مهارت فنی
softie/softy U آدم بی مهارت
competence U مهارت فنی
wuss(y) U آدم بی مهارت
sissy U آدم بی مهارت
crafts U مهارت نیرنگ
milquetoast U آدم بی مهارت
craft U مهارت نیرنگ
namby-pamby U آدم بی مهارت
weakling U آدم بی مهارت
skill U مهارت فنی
salesmanship U مهارت در فروشندگی
qualification U مهارت فنی
weed U آدم بی مهارت
wet U آدم بی مهارت
qualification U مهارت فنی
seamanship U مهارت در دریانوردی
human skill U مهارت انسانی
mollycoddle U آدم بی مهارت
expert badge U نشان مهارت در تیراندازی
facileness U مهارت عدم ثبات
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
surfmanship U مهارت در موج سواری
sword play U مهارت در بکارگیری شمشیر
masters U کسب مهارت کردن
mastered U کسب مهارت کردن
stickhandling U مهارت در استفاده از چوب
wonderwork U کار عجیب مهارت
seaman ship U مهارت در راندن قایق
skill level U پایه مهارت فنی
fine art U هر مهارت هنری وفریف
master U کسب مهارت کردن
sport skill pattern U الگوی مهارت ورزشی
showboating U نمایش دادن مهارت
skill U مهارت عملی داشتن
qualification badge U نشان مهارت در تیراندازی
qualification record U پرونده مهارت فنی
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
spiller U خوش شانسی نه مهارت
diplomatically U از روی مهارت و بصیرت
knacker U کهنه خر
outworn U کهنه
ragged U کهنه
behind the times U کهنه
stale U کهنه
lint U کهنه
ragman U کهنه خر
fustiest U کهنه
fusty U کهنه
rag U کهنه
rags U کهنه
obsolete U کهنه
obsolescence U کهنه گی
kettle holder U کهنه
pokey U کهنه
mucid U کهنه
worn-out U کهنه
worn out U کهنه
dossil U کهنه
pokiest U کهنه
trite U کهنه
behindhand U کهنه
poky U کهنه
old-fashioned U کهنه
fogram U کهنه
out of d. U کهنه
musty U کهنه
run-down U کهنه
dowdy U کهنه
rungs U کهنه
shabbly U کهنه
by gone U کهنه
gray U کهنه
crusted U کهنه
pokier U کهنه
tatters U کهنه
run down U کهنه
fustier U کهنه
archaic U کهنه
worm eaten U کهنه
wads U کهنه
wad U کهنه
trity U کهنه
olden U کهنه
age-old U کهنه
timeworn U کهنه
obsolescent U کهنه
antiquated U کهنه
weatherbeaten U کهنه
antique U کهنه
wadding U کهنه
tacky U کهنه
antiques U کهنه
age old U کهنه
weatherworn U کهنه
overmaster U مهارت کامل پیدا کردن در
dan U درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
technique U اصول مهارت روش فنی
ropemanship U مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
techniques U اصول مهارت روش فنی
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
rates U میزان مهارت شدت تغییرات
to play a poor game U ناشی بودن مهارت نداشتن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com