English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fine motor skills U مهارتهای حرکتی فریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gross motor skills U مهارتهای حرکتی درشت
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
manual skills U مهارتهای دستی
fundamentals U مهارتهای اصولی
iowa tests of basic skills U ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
all-rounder U همه فنحریف, کسی که مهارتهای متنوع و زیادی دارد
association for computing machinery U بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
stagnancy U بی حرکتی
motors U حرکتی
immovability U بی حرکتی
hypokinetic U کم حرکتی
enactive U حرکتی
dynamically U حرکتی
dynamic U حرکتی
misbehaciour U بد حرکتی
hypoergasia U کم حرکتی
motored U حرکتی
motor- U حرکتی
motor U حرکتی
motor control U کنترل حرکتی
movement pattern U انگاره حرکتی
motor skill U مهارت حرکتی
premotor U پیش حرکتی
psychomotor U روانی- حرکتی
motor unit U واحد حرکتی
kinematic similarity U تشابه حرکتی
movement pattern U الگوی حرکتی
ideo motor U فکری- حرکتی
motor area U ناحیه حرکتی
motor development U رشد حرکتی
motor learning U یادگیری حرکتی
motor movement U عمل حرکتی
motor nerve U عصب حرکتی
motor neuron U نورون حرکتی
motor path U گذرگاه حرکتی
quiescence U بی حرکتی خاموشی
ataxia U ناهماهنگی حرکتی
inaction U بی حرکتی بیهودگی
kinetic energy U انرژی حرکتی
motoneuron U نورون حرکتی
motor function U کارکرد حرکتی
spatiomotor U فضایی- حرکتی
visuo motor U دیداری- حرکتی
akathisia U بیقراری حرکتی
sensorimotor U حسی- حرکتی
momentum U نیروی حرکتی
delicate U فریف
elegant U فریف
svelte U فریف
mignon U فریف
slender U فریف
fined U فریف
minikin U فریف
finest U فریف
fine U فریف
svelt U فریف
chichi U فریف
precieux U فریف
subtile U فریف
pindling U فریف
precieuse U فریف
psychomotor retardation U کندی روانی- حرکتی
sensorimotor arc U قوس حسی- حرکتی
locomotory U ابتلاء اعضای حرکتی
locomotor U ابتلاء اعضای حرکتی
dead center U مرکز سکون و بی حرکتی
psychomotor agitation U بیقراری روانی- حرکتی
motor aphasia U زبان پریشی حرکتی
ideo motor act U عمل فکری- حرکتی
psychomotor tests U ازمونهای روانی- حرکتی
technomotorial skill U مهارت تکنیکی- حرکتی
motor education U تعلیم و تربیت حرکتی
dysmetria U اختلال حرکتی- تخمینی
dynamic balance U تعادل و توازن حرکتی
motor perceptual region U ناحیه حرکتی- ادراکی
locomotion U جابه جایی حرکتی
wiredrawn U طویل و فریف
superfine U بسیار فریف
tinnily U بطور فریف
airy-fairy U فریف و لطیف
lenis U رقیق فریف
in miniature U بطور فریف
elegant maners U اطوار فریف
elegant style U انشا فریف
fine adjustment U تنظیم فریف
fine boring U سوراخکاری فریف
fine skill U مهارت فریف
fine structure U ساختار فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
quaint U خیلی فریف
sheer U مستقیما فریف
aesthetically U فریف طبع
hyperfine U فوق فریف
high grade zink U زینک فریف
aesthetic U فریف طبع
audiogyral illusion U خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
nervus oculomotorius U عصب حرکتی عمومی چشم
extrapyramidal motor system U دستگاه حرکتی برون هرمی
abducens nerve U عصب حرکتی خارجی چشم
locomotor U دارای گرفتاری در اعضای حرکتی
brace scale of motor ability U مقیاس توانش حرکتی بریس
audiogravic illusion U خطای ادراکی حرکتی-شنیداری
nervus abducens U عصب حرکتی خارجی چشم
locomotory U دارای گرفتاری دراعضای حرکتی
purdue perceptual motor survey U ازمون ادراکی- حرکتی پردو
psychomotor stimulant U داروی محرک روانی- حرکتی
oculomotor nerve U عصب حرکتی عمومی چشم
nobby U فریف خیلی شیک
commercial light gage sheet U ورق فریف تجارتی
finesse U ضربه فریف و ماهرانه
capillaries U فریف عروق شعریه
supersubtle U فوق العاده فریف
serrulate U دارای دندانههای فریف
serrulated U دارای دندانههای فریف
capillary U فریف عروق شعریه
hyperfine structure U ساختار فوق فریف
finely U بطورعالی یا فریف یا ریز
dainty U هر چیز فریف و عالی
fretsaw U اره فریف کاری
fret saw U اره فریف کاری
floc U کلالهای ازرشتههای فریف
fimbrillate U دارای ریشه فریف
sheer U پارچه فریف حریری
fine miscle movement U حرکت فریف عضلانی
fine boring machine U دستگاه مته فریف
edition de luxe U چاپ فریف یا تجملی
davenport U یکنوع میزتحریر فریف
visual bender motor gestalt test U ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
bender visual motor gestalt test U ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
rugulose U دارای چینهای فریف وکوچک
plumulate U دارای پرهای فریف و ریز
wire gauze U تور فریف سیم مانند
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
penicillate U دارای شبکه توری فریف
curvaceous U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
in petto U سری بصورت خیلی ریز و فریف
h.f.s U structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvacious U دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric U نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
fixed bridge U پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
mignonette U یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
close grain U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
mechlin U توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
close grained U دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
circulating U ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
diatomite U ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle U یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china U چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines U تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
crocus cloth U پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
transient target U هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
productions U الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
production U الگوریتم فشرده سازی با کیفیت بالای ویدیویی با استفاده ترتیب ویدیویی تمام حرکتی DIV
thumbnails U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail U نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com