English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air. U من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise <proverb> U از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise U از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
He is expected to arrive in acople of days. U فردا پ؟ فردا قرار است بیاید
Pope, Arthur Upham U آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
sole a for iran U تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
khamseh U خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
runways U راه پرواز باند پرواز
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
morrow U فردا
tomorrow U فردا
the day a to morrow U پس فردا
day after tomorrow U پس فردا
morrow [Old English] U فردا [ آینده]
to morrow week U از فردا یک هفته
Today me, tomarrow thee. <proverb> U امروز من,فردا تو .
persia U ایران
Iran U ایران
Leave it I'll tomorrow . Let it wait tI'll tomorrow . U بگذار بماند تا فردا
Where wI'll you be tomorrow morning? U فردا صبح کجایی ؟
Come here tomorrow . U فردا بیا اینجا
oil from iran U نفت ایران
all iran U همه ایران
iranian U وابسته به ایران
iranian U اهل ایران
of iranian nationality U تابع ایران
on the west of iran U در باختر ایران
the iranian nation U ملت ایران
never put off till tomorrow what may be done today <proverb> U کار امروز به فردا مفکن
the bill will mature tomorrow U سررسید ان قبض فردا است
Delays are dangerous. <proverb> U کار امروز به فردا مینداز.
present maid prospective bride U دوشیزه امروز عروس فردا
Tomarrow is another day. <proverb> U فردا روز دیگرى اشت .
Leave it tI'll tomorrow morning . U آنرا بگذارتا فردا صبح
Take no thought of the morrow. U نگران فردا [آینده] نباش.
The cream wont keep tI'll tomorrow . U خامه تا فردا خراب می شود
Never put off tI'll tomorrow what you can do today . U کار امروز را به فردا نیانداز
rial U واحد پول ایران
satrap U استاندار قدیم ایران
in iranian territory U در خاک [سرزمین] ایران
iranian physical society U انجمن فیزیک ایران
iranian mathematical sociaty U انجمن ریاضیات ایران
PETAG U شرکت فرش ایران
The Iranian currency. U پول رایچ ایران
avestan U زبان باستانی ایران
I'll get there when I get there. <proverb> U حالا امروز نه فردا [عجله ای ندارم]
I wI'll come tommorow if at all. U اگر آمدنی باشم فردا می آیم
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today . U کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
The prescribed time - limit expires tomorrow . U مهلت مقرر فردا منقضی می شود
the bill will mature to morrow U سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
I travel tomorrow [afternoon] . U من فردا [بعد از ظهر] به مسافرت می روم.
He reanimated the Iranian agriculture. U کشاورزی ایران رازنده کرد
nestorian U کلیسای نسطوری قدیم ایران
iranian state railways U راه اهن دولتی ایران
iran u.s. claims tribunal U دیوان دعاوی ایران و امریکا
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
For example ( instance ) , lets take Iran . U مثلا" فرضا" همین ایران
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
A part of Iranian territory. U بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
journal of the iranian mathematical soci U ماهنامه انجمن ریاضی ایران
Iran Carpet Company U شرکت سهامی فرش ایران
This car is of Iranian make (manufacture). U این اتوموبیل ساخت ایران است
Irans industry is progressing. U صنعت ایران درحال ترقی است
sogdian U اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
Iranian goods are usally solid. U جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
your reverence U عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
Never put off till tomorrow what maybe done today. <proverb> U آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
his reverence U جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . U خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
there is no time like the present <idiom> U سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
deep motif U نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
diamond design U طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
fish design U طرح ماهی درهم یا هراتی [این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
singly U جدا جدا فردا فرد
night flying U پرواز
tripped U پرواز
trip U پرواز
trips U پرواز
night flying U شب پرواز کن
flight line U خط پرواز
ceilings U حد پرواز
sorties U پرواز
flightless U بی پرواز
sortie U پرواز
fly U پرواز
flying U پرواز
blast-off U پرواز
flight deck U پل پرواز
blast off U پرواز
ceiling U حد پرواز
flight decks U پل پرواز
flight U پرواز
flyable U قابل پرواز
mission ready U اماده پرواز
flighty deck U اطاق پرواز
flightworthy U قابل پرواز
flying ground U میدان پرواز
free flight U پرواز ازاد
high flying U بلند پرواز
icarian U بلند پرواز
flying speed U سرعت پرواز
flying shot U تیر سر پرواز
instrument fkight U پرواز کور
instrument flight U پرواز کور
flying officer U افسر پرواز
aspirational [British E] <adj.> U بلند پرواز
to take off U پرواز کردن
to take wing U پرواز کردن
visual flight U پرواز بصری
volant U پرواز کننده
volitant U پرواز کننده
in-flight U حین پرواز
single flight U پرواز رفت
return flight U پرواز برگشت
to launch into the air U پرواز کردن
flight level U سطح پرواز
on the wing U پرواز کننده
path of flight U مسیر پرواز
post flight U بعد از پرواز
preflight U قبل از پرواز
soarer U پرواز کننده
sortie reference U شماره پرواز
space flight U پرواز فضایی
take off U پرواز کردن
flying U پرواز کننده
flege U قابل پرواز
kites U پرواز کردن
kite U پرواز کردن
flight decks U عرشه پرواز
flight deck U عرشه پرواز
goggling U عینک پرواز
flight clearance U اجازه پرواز
flight computer U کامپیوتر پرواز
goggled U عینک پرواز
flight control U کنترل پرواز
goggle U عینک پرواز
flight engineer U مهندس پرواز
soloists U خلبان تک پرواز
flight gear U لباس پرواز
flight leader U فرمانده پرواز
helm U سکان پرواز
helms U سکان پرواز
flyby U پرواز در ارتفاع کم
blood agent U مدت پرواز
combat available U اماده به پرواز
air medal U نشان پرواز
fly U پرواز کردن
ceilings U سقف پرواز
ceiling U سقف پرواز
aviate U پرواز کردن
cruising altitude U ارتفاع پرواز
scampers U پرواز سریع
scampering U پرواز سریع
scampered U پرواز سریع
scamper U پرواز سریع
flypasts U پرواز در ارتفاع کم
flypast U پرواز در ارتفاع کم
dead reckonning U پرواز کور
flybys U پرواز در ارتفاع کم
flight level U سقف پرواز
soloist U خلبان تک پرواز
flight platform U سکوی پرواز
flight U پرواز کردن
runway U خیابان پرواز
flight U مسیر پرواز
wing U پرواز پرش
flight ration U جیره پرواز
flight path U مسیر پرواز
administrative flight U پرواز اداری
flight operations U عملیات پرواز
winging U پرواز پرش
runway U باند پرواز
flight manual U دستورالعمل پرواز
ambitious U بلند پرواز
altivolant U بلند پرواز
high-flying U بلند پرواز
runways U باند پرواز
flight navigator U هدایتگر پرواز
runways U خیابان پرواز
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com