English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 180 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i do not know;try the others U من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
what ails himŠi trover U نمیدانم او را چه میشود نمیدانم چه اش هست
residence time U مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
encroachment U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
encroachments U تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران
i wonder what became of it U نمیدانم چه شد
i marvel how he has fled U نمیدانم
i know not U نمیدانم
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
i d not know who he is U نمیدانم کیست
he says i do not know U میگوید نمیدانم
i am yet to learnt U من هنوز نمیدانم
he said that he did not know U گفت نمیدانم
i am out of sorts U نمیدانم چه ام هست
I don't know yet. من هنوز نمیدانم.
i scarcely know what to say U نمیدانم چه بگویم
i do not know what he means U نمیدانم مقصودش چیست
i am out of sorts U نمیدانم مراچه میشود
i cannot place you U نمیدانم شما را کجا دیده ام
i know not neither can i guess U نمیدانم و حدس هم نمیتوانم بزنم
highlight bar U میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
rests U دیگران
rest U دیگران
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
regrad for others U ملاحظه دیگران
regard for others U واهمه از دیگران
regard for others U رعایت دیگران
asides U جدااز دیگران
aside U جدااز دیگران
regard for others U ملاحظه دیگران
What do the others say? U دیگران چه می گویند؟
et al U مخفف و دیگران
prevenance U توجه باحتیاجات دیگران
draw away U دیگران را پست سرگذاشتن
prepotent U نیرومندتر از دیگران غالب
spoiler U محل عیش دیگران
spoilsman U محل عیش دیگران
as a warning to others U برای عبرت دیگران
an outrage upon justice U پایمال سازی حق دیگران
dummy U الت دست دیگران
mind reading U کشف افکار دیگران
to live at the expense of society U بار دیگران شدن
infringer U متخطی به حقوق دیگران
infringement on others rights U تخطی به حقوق دیگران
breaches U تجاوز به حقوق دیگران
dummies U الت دست دیگران
vicarious saccifice U خودش به جای دیگران
individualising U از دیگران جدا کردن
individualises U از دیگران جدا کردن
individualised U از دیگران جدا کردن
one-upmanship <idiom> U توانایی سر بودن از دیگران
under one's belt <idiom> U استفاده از تجارب دیگران
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
steal one's thunder <idiom> U قاپیدن کلام دیگران
to pull the strings U دیگران را الت قراردادن
individualizing U از دیگران جدا کردن
individualized U از دیگران جدا کردن
breached U تجاوز به حقوق دیگران
breach U تجاوز به حقوق دیگران
mind readers U کاشف افکار دیگران
mind reader U کاشف افکار دیگران
individualizes U از دیگران جدا کردن
individualize U از دیگران جدا کردن
splurging U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
Pry not into the affair of others. <proverb> U در کار دیگران مداخله مکن .
run away with <idiom> U سربودن ،بهتراز دیگران بودن
to trespass U بحقوق دیگران تجاوز کردن
to i. upo other's rights U بحقوق دیگران تجاوز کردن
to break the ice U دیگران شکل ابتدائی رانداشتن
to act independently of others U کاری به کار دیگران نداشتن
to mack i. about a person U در باره کسی از دیگران جویاشدن
To pick other peoples brains. U از افکار دیگران استفاده کردن
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
To put ones nose into other peoples affairs . U درکار دیگران فضولی کردن
proportion U اندازه چیزی در برابر با دیگران
competition clause U شرط ممانعت از دخول دیگران
scapegoats U کسی راقربانی دیگران کردن
scapegoat کسی را قربانی دیگران کردن
blazing star U هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
scapegoat کسی که قربانی دیگران شود
splurges U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
ghost-writers U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
interlope U پادرمیان کار دیگران گذاردن
scapegoats U کسیکه قربانی دیگران شود
splurge U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
ghost writer U کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
splurged U ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن
john aleay jones U جان که نام دیگران جوتراست
sadist U کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
oddball <idiom> U کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند
plagiarises U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
peeping Tom <idiom> U کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند
you said it/you can say that again <idiom> U نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران
plagiarizing U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarize U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
swim against the tide/current <idiom> U کاری متفاوت از دیگران انجام دادن
poked U سکه زدن فضولی در کار دیگران
pokes U سکه زدن فضولی در کار دیگران
copier U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
rain on someone's parade <idiom> U برنامه های دیگران را مختل کردن
poking U سکه زدن فضولی در کار دیگران
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
spoilsport U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
copiers U مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
spoilsport U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
spoilsports U کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports U کسی که عیش دیگران را منغص میکند
claptrap U سخنی که برای ستایش دیگران بگویند
poke U سکه زدن فضولی در کار دیگران
upstages U توجه دیگران را به خود جلب کردن
sadistically U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistic U کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
to interject a remark U سخنی را در میان سخن دیگران گفتن
plagiarist U اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
to throw one's lot U با بخت یا سهم دیگران شریک شدن
to put in a piece of work U بخشی از کار دیگران را انجام دادن
plagiary U سارق اثار ادبی و هنری دیگران
upstaged U توجه دیگران را به خود جلب کردن
go (someone) one better <idiom> U کاری را بهتراز دیگران انجام دادن
upstaging U توجه دیگران را به خود جلب کردن
have a way with <idiom> U تحت نفوذ قرار دادن دیگران
cool one's heels <idiom> U به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن
To lay one self open to ridicule . U خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
Schadenfreude U لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
His happiness consists in helping others. U خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
to herd with other people U با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
bohemian U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
bohemians U که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد
exclucivism U بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود
self enforcing U دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران
noctule U یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
pestiferously U چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
ignore U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignored U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignoring U تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
totaquina U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
totaquine U داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران
sported U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sport U پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
echolalia U تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
Eavesdrop U فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
fast talker <idiom> U گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند
interlopers U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
livery stable U اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران
interloper U کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
misprision U گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
These pants do not look any different than the others. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb> U مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
building block U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
to bring somebody into line U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
building blocks U واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
to pound the filed U غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
filter U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters U مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
conspicuious consumption U مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
caveator U کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
Baldenfreude U [حس ارضایی که از کچل بودن یا کچل شدن دیگران به دست میاید]
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
link U برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
joint tenants U در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
pareto criterion U ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com