Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 15 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
olives a good oil
U
من نمیتوانم انرابخرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i cannot think of it
U
فکرش را نمیتوانم بکنم تصورش راهم نمیتوانم بکنم
it is not p for meto stay
U
نمیتوانم بمانم
if i only could see him
U
حیف که نمیتوانم او راببینم
i know not neither can i guess
U
نمیدانم و حدس هم نمیتوانم بزنم
iam not patient of hunger
U
من نمیتوانم تاب گرسنگی رابیاورم
i cannot say him nay
U
نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
i cannot positively promise
U
نمیتوانم قول قطعی بدهم
i am impatient for it
U
نمیتوانم برای ان صبر کنم
we cannot trace the petitioner
U
نمیتوانم سابقه عرضحال دهنده را پیدا کنم
iam so tired that i cannot eat
U
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com