English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
i will go U خواهم رفت
i shall go U خواهم رفت
i shall be U خواهم بود
to beg your pardon U معذرت می خواهم
excuse me U پوزش می خواهم
to beg your pardon U پوزش می خواهم
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
will U فعل کمکی "خواهم "
willed U فعل کمکی "خواهم "
wills U فعل کمکی "خواهم "
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
he said U گفت خواهم امد
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
he said i will come U اوگفت خواهم امد
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
he said U گفت که خواهم امد
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
I wI'll go flat out to do it. U بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
attachment U دنبال
pickup artist U زن دنبال کن
rears U دنبال
rearing U دنبال
reared U دنبال
rear U دنبال
philanderer U زن دنبال کن
philanderers U زن دنبال کن
parsmip nose U دنبال چه
pope's nose U دنبال چه
pursuit U دنبال
in the wake of U در دنبال
pursuits U دنبال
player [American E] U زن دنبال کن
pick-up artist U زن دنبال کن
dangler U دنبال رو
chase U دنبال کردن
reopening U دنبال کردن
reopened U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
traced U دنبال کردن
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
dog U دنبال کردن
roil U دنبال هم دویدن
chased U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
pursuant U دنبال کننده
traces U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
pursues U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
pursued U دنبال کردن
chasing U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
trackers U دنبال کننده
graph follower U دنبال گر گراف
chaser U دنبال کننده
continue U دنبال کردن
continues U دنبال کردن
continuator U دنبال کننده
to give chase U دنبال کردن
course U :دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
courses U :دنبال کردن
chasers U دنبال کننده
give chase U دنبال کردن
tracker U دنبال کننده
tracks U دنبال کردن
tandom connection U اتصال دنبال هم
tracked U دنبال کردن
track U دنبال کردن
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
attend U از دنبال امدن منتظرشدن
tow U دنبال خود کشیدن
attending U از دنبال امدن منتظرشدن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
hitch one's wagon to a star <idiom> U دنبال هدف رفتن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
phliander U دنبال زنی افتادن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
dogs U مثل سگ دنبال کردن
dog U مثل سگ دنبال کردن
One must let sleeping dogs lie. U دنبال شر نباید رفت
tows U دنبال خود کشیدن
attends U از دنبال امدن منتظرشدن
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
careerism U دنبال کردن شغل
dogging U مثل سگ دنبال کردن
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
to run on chapters U فصل ها را دنبال هم انداختن
tagger U تنکه دنبال کننده
run close U سخت دنبال کردن
to follow ones nose U دنبال قسمت خودرفتن
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
To go about ones business. U دنبال کار خود رفتن
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
to pursue pleasure U دنبال خوش گذرانی رفتن
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
sink one's teeth into <idiom> U با جدیت دنبال کاری رفتن
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
columns U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column U ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
canvass U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
They are openly seeking his being sacked. U آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
canvassed U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses U مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com