Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i am about that
U
من در این خصوص دلواپس هستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
regarding
U
در خصوص
on the subject of
U
در خصوص
concerning
U
در خصوص
particular redemption
U
خصوص
hereof
U
در این خصوص
in this regard
U
در این خصوص
uneasy
<adj.>
U
دلواپس
solicitously
U
دلواپس
solicitous
U
دلواپس
anxious
U
دلواپس
concerned
<adj.>
U
دلواپس
census of production
U
امارگیری در خصوص تولید
in regard to
U
راجع به در خصوص نسبت به
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
think it over
U
در این خصوص فکرکنید
with regard to
U
نسبت به در باره راجع به در خصوص
to be anxious about somebody
U
دلواپس کسی بودن
i will speak to him about it
U
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I'll think it over.
U
در این خصوص فکر خواهم کرد.
jitterbug
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly
U
آدم همیشه نگران و دلواپس
concerns
U
دلواپس کردن نگران بودن
concern
U
دلواپس کردن نگران بودن
oversteer
U
تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
declaration
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declarations
U
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
hang out one's shingle
<idiom>
U
آگاهی عمومی ازباز شدن دفتر به خصوص مطب یادفتروکالت
to lose sleep over something
[someone]
<idiom>
U
بخاطر چیزی
[کسی]
دلواپس بودن
[صطلاح روزمره]
I appreciate your concern, but I'm fine.
U
خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
kidnapping
U
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
I'm
U
من هستم
i am pushed for money
U
هستم
am
U
هستم
we owe him for his services
U
خدمات او هستم
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
i am under obligation to him
U
من ممنون او هستم
I am sure that ...
U
من مطمئن هستم که ...
i feel
U
گرسنه هستم
i have not a dry t. on me
U
سر تا پا خیس هستم
iam d. to go
U
ارزومندرفتن هستم
I'm your age.
U
من هم سن شما هستم.
Join the club!
U
من هم درشرایطی مشابه هستم !
I am certain of it.
U
من درباره اش مطمئن هستم.
Next to you I'm slim.
U
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
iam in bad
U
خیلی در تنگی هستم
i am at your service
U
در خدمت شما هستم
i a with you on that matter
U
من در ان موضوع با شماموافق هستم
I am at your disposal.
U
من دراختیار تان هستم
i am under obligation to him
U
زیر بارمنت او هستم
i await you
U
منتظر شما هستم
i feel sleepy
U
خواب الود هستم
i maintain
U
قائل هستم به اینکه ...
i own that house
U
من صاحب ان خانه هستم
own a house
U
دارای خانهای هستم
i am bend on going
U
مصمم هستم بروم
feet dry
U
روی هدف هستم
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
I come from Iran . I am Iranian.
U
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I feel like a fifth wheel.
U
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
iam a for his life
U
برای جانش دل واپس هستم
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
I am on intimate terms with one of the ministers .
U
با یکی از وزراء نزدیک هستم
i owe him &
U
پنج لیره به او بدهکار هستم
That is my line ( field ) .
U
خودم این کاره هستم
I am a strange in this town.
U
دراین شهر غریب هستم
I've been here for five days.
U
پنج روزه که من اینجا هستم.
Brontide
U
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
I agree with you completely.
U
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'm full.
U
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
i wrote as neatly as he did
U
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I'll be happy to help
[assist]
you.
U
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I am very orderly and systematic in my work .
U
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
i am not made of salt
U
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I'm looking forward to seeing you again.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I have done my homework. I know how to cope .
U
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
It seems I am not welcome (wanted) here.
U
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I know the area more or less .
U
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am your humble servant . I defer to you .
U
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
U
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
My only problem is money .
U
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
I'm really looking forward to the weekend.
U
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadiest
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadied
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I am prepared for any eventuality.
U
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
iam so tired that i cannot eat
U
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
No one sent me, I am here on my own account.
U
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
U
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm dying to know what happened.
U
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself.
U
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
salvos
U
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
U
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
Can you show me on the map where I am?
U
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning.
U
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
spitting
U
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
popeye
U
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
holding
U
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
how much do i owe you
U
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse.
U
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pounce
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet
U
من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
pounces
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
U
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
public
U
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
i suffer from headache
U
سردرد دارم دچار سردرد هستم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com