English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I give the programme zero [nought] out of ten for reality. U من به این برنامه در رابطه با حقیقی بودنش از ده امتیاز صفر را می دهم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
psychomancy U رابطه با روح رابطه ارواح باهم
realistic deterrence U میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
api U مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus U رابطه رابطه داخلی
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented U روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newest U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer U دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule U برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swap U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job U دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped U توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange U در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular U بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command U دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
truest U حقیقی
actual U حقیقی
genuine U حقیقی
unfeigned U حقیقی
truer U حقیقی
intrinsic U حقیقی
veracious U حقیقی
efective U حقیقی
real U حقیقی
true U حقیقی
true course U راه حقیقی
genuine U حقیقی یا درست
true dip U شیب حقیقی
genuine U واقعی حقیقی
true life U حقیقی وصحیح
true or real focus U کانون حقیقی
down to earth U حقیقی واقعی
true heading U سمت حقیقی
true mean U میانگین حقیقی
real time U زمان حقیقی
real image U تصویر حقیقی
real number U عدد حقیقی
observed altitude U ارتفاع حقیقی
actual resistivity U مقاومت حقیقی
actual movement U حرکت حقیقی
natural person U شخص حقیقی
ohmic valve U مقدارمقاومت حقیقی
real numbers U اعداد حقیقی
truest U واقعی حقیقی
true resistance U مقدارمقاومت حقیقی
real module U ضریب حقیقی
real memory U حافظه حقیقی
true azimuth U گرای حقیقی
down-to-earth U حقیقی واقعی
true power U توان حقیقی
absolute magnitude U قدر حقیقی
truest U حقیقی کردن
interpolymer U همبسپار حقیقی
real address آدرس حقیقی
true U واقعی حقیقی
true U حقیقی کردن
real storage U حافظه حقیقی
true copolymer U همبسپار حقیقی
truer U حقیقی کردن
real power U توان حقیقی
real gas U گاز حقیقی
truer U واقعی حقیقی
real constant U ثابت حقیقی
real function U تابع حقیقی
true wind U باد حقیقی
true north U شمال حقیقی
true value U مقدار حقیقی
true variance U پراکنش حقیقی
trueness U بی ریایی حقیقی
true score U نمره حقیقی
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
real sector U بخش متغیرهای حقیقی
verisimilar U دارای فاهر حقیقی
apparent horizon U افق حقیقی نقاط
particle density U وزن مخصوص حقیقی
actual maximum flowline U ماکزیمم خط ابدهی حقیقی
rightful U حقیقی دارای استحقاق
brake horsepower U توان حقیقی مهاری
real-valued function U تابع حقیقی [ریاضی]
live exercise U تمرین رزمی حقیقی
real number U عدد حقیقی [ریاضی]
euciliate U مژه داران حقیقی
real numbers U اعدد حقیقی [ریاضی]
applet U 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
enlightement U روشنی فکر اگاهی حقیقی
axioms U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
substantive U دارای ماهیت واقعی حقیقی
unsigned real number U عدد حقیقی بدون علامت
dative U حالت مفعولی غیرصریح حقیقی
true or sternal ribs U دندههای حقیقی اضلاع پیوسته به قص
real analytic function U تابع تحلیلی [حقیقی] [ریاضی]
developed muzzle velocity U سرعت ابتدایی و حقیقی توپ
true azimuth U سمت حقیقی گرای جغرافیایی
axiom U قضیه حقیقی حقیقت متعارفه
real absolute value function U تابع حقیقی قدر مطلق [ریاضی]
acoelous U بدون معدهء حقیقی یادستگاه هاضمه
approximations U خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
approximation U خطای ناشی از گرد کردن یک عدد حقیقی
anachronism U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
oaf U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
many valued U دارای دو قیمت یکی حقیقی دیگری دروغین
oafs U بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
anachronisms U اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
linkage U رابطه
relevance U رابطه
relation U رابطه
linkages U رابطه
bond U رابطه
respects U رابطه
respect U رابطه
connection U رابطه
correlation U رابطه
equations U رابطه
equation U رابطه
contingence U رابطه
connexions U رابطه
relationship U رابطه
relevancy U رابطه
relationships U رابطه
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
gyrocompass U نوعی قطب نما که همواره شمال حقیقی را نشان میدهد
interrelationships U رابطه متقابل
preattunement U هم کوکی [رابطه ای]
trade off U رابطه جایگزینی
functional relation U رابطه تابعی
incommunicable U بدون رابطه
functional relationship U رابطه تابعی
equivalence relation U رابطه هم ارزی
preattunement U هم آهنگی [رابطه ای]
mutual relationship U رابطه متقابل
binary relation U رابطه دوتایی
liaising U رابطه داشتن
liaises U رابطه داشتن
trade-off U رابطه جایگزینی
interrelationship U رابطه متقابل
flow formula U رابطه جریان
liaisons U بستگی رابطه
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
relation learning U رابطه اموزی
relations of production U رابطه تولید
arithmetic relation U رابطه حسابی
sonship U رابطه فرزندی
fiduciary relationship U رابطه امانی
liaisons U رابطه نامشروع
negative relation U رابطه معکوس
liaison U رابطه نامشروع
liaison U بستگی رابطه
relationship U رابطه [ریاضی]
trade-offs U رابطه جایگزینی
ties U رابطه برابری
negative relation U رابطه منفی
tie U رابطه برابری
liaised U رابطه داشتن
terms of trade U رابطه مبادله
symbiotic relation U رابطه همزیستی
lead lag relation U رابطه سبقت
bode's relation U رابطه بود
causal relationship U رابطه علی
definitional equation U رابطه تعریفی
de broglie relation U رابطه دوبروی
monotonic relation U رابطه همسو
causal link U رابطه سببیت
contractual relationship U رابطه قراردادی
relation U رابطه نسبت
cash nexus U رابطه نقدی
commutation relation U رابطه جابجایی
mil relation U رابطه میلیم
mil relation U رابطه میلیمی
mil formula U رابطه میلیمی
linear relationship U رابطه خطی
preattunement U وفق [رابطه ای]
positive relation U رابطه مثبت
corresponds U رابطه داشتن
corresponded U رابطه داشتن
correspond U رابطه داشتن
privity of contract U رابطه متعاقدین
liaise U رابطه داشتن
transitive U رابطه مجازی
correlation U ضریب رابطه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com