English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I come from Iran . I am Iranian. U من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
i knew you for an iranian U شما را ایرانی می پنداشتم شمارا ایرانی میشناختم
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
peacock U طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
Pope, Arthur Upham U آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
sole a for iran U تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
khamseh U خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Persian U ایرانی
of iranian nationality U ایرانی
iranian U ایرانی
iranism U فرهنگ ایرانی
fat tailed sheep U گوسفند ایرانی
Persian cat U گربه ایرانی
of ipanian origin U ایرانی الاصل
he is a persian U او ایرانی است
indo iranian U هند و ایرانی
Persian carpet U قالی ایرانی
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
Persian cumin [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
This is an Iranian custom. U این یک رسم ایرانی است
caraway [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
meridian fennel [Carum carvi] U زیره ایرانی [گیاه شناسی]
Persian [Iranian ] calendar U گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
Iran U ایران
persia U ایران
iranian U وابسته به ایران
the iranian nation U ملت ایران
on the west of iran U در باختر ایران
oil from iran U نفت ایران
iranian U اهل ایران
of iranian nationality U تابع ایران
all iran U همه ایران
satrap U استاندار قدیم ایران
avestan U زبان باستانی ایران
PETAG U شرکت فرش ایران
The Iranian currency. U پول رایچ ایران
iranian physical society U انجمن فیزیک ایران
iranian mathematical sociaty U انجمن ریاضیات ایران
rial U واحد پول ایران
in iranian territory U در خاک [سرزمین] ایران
He reanimated the Iranian agriculture. U کشاورزی ایران رازنده کرد
A part of Iranian territory. U بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
nestorian U کلیسای نسطوری قدیم ایران
iran u.s. claims tribunal U دیوان دعاوی ایران و امریکا
journal of the iranian mathematical soci U ماهنامه انجمن ریاضی ایران
For example ( instance ) , lets take Iran . U مثلا" فرضا" همین ایران
iranian state railways U راه اهن دولتی ایران
Iran Carpet Company U شرکت سهامی فرش ایران
Irans industry is progressing. U صنعت ایران درحال ترقی است
sogdian U اهل سغدیا یا سغد قدیم ایران
This car is of Iranian make (manufacture). U این اتوموبیل ساخت ایران است
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air. U من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
Iranian goods are usally solid. U جنس ساخت ایران غالبا" محکم است
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
your reverence U عنوان کشیشان که برابر است با عناوین قدیمی ایران
Nahavand U شهر نهاوند [در شمال غربی ایران نزدیک همدان]
i am pushed for money U هستم
I'm U من هستم
am U هستم
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . U خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته
his reverence U جناب اقای- عنوان کشیشان که برابراست باعناوین قدیمی ایران
I'm thirsty. من تشنه هستم.
I'm hungry. من گرسنه هستم.
I am sure that ... U من مطمئن هستم که ...
I'm your age. U من هم سن شما هستم.
i have not a dry t. on me U سر تا پا خیس هستم
i feel U گرسنه هستم
we owe him for his services U خدمات او هستم
i am under obligation to him U من ممنون او هستم
iam d. to go U ارزومندرفتن هستم
phoenix U مرغ آتشین [سیمرغ] [نقش این پرنده افسانه ای در فرش های ترکی، چینی و ایرانی استفاده می شود.]
feet dry U روی هدف هستم
own a house U دارای خانهای هستم
Join the club! U من هم درشرایطی مشابه هستم !
Next to you I'm slim. U در مقایسه با تو من لاغر هستم.
I am at your disposal. U من دراختیار تان هستم
i feel sleepy U خواب الود هستم
i await you U منتظر شما هستم
i am under obligation to him U زیر بارمنت او هستم
iam in bad U خیلی در تنگی هستم
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
i a with you on that matter U من در ان موضوع با شماموافق هستم
i am at your service U در خدمت شما هستم
i am bend on going U مصمم هستم بروم
i own that house U من صاحب ان خانه هستم
i pause for a reply U منتظر پاسخ هستم
I am certain of it. U من درباره اش مطمئن هستم.
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
iam a for his life U برای جانش دل واپس هستم
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
i owe him & U پنج لیره به او بدهکار هستم
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
i am about that U من در این خصوص دلواپس هستم
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
I am on intimate terms with one of the ministers . U با یکی از وزراء نزدیک هستم
I am a strange in this town. U دراین شهر غریب هستم
That is my line ( field ) . U خودم این کاره هستم
Why should I buy a foreign car in preference to an Iranian car? U چرا اتوموبیل ایرانی رابگذارم ویک اتوموبیل خارجی ( فرنگی ) بخرم ؟
I agree with you completely. U من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'm full. U من سیر شدم [هستم] . [اصطلاح روزمره]
I know the area more or less . U کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I am very orderly and systematic in my work . U درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i am not made of salt U مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I am your humble servant . I defer to you . U من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I'll be happy to help [assist] you. U من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
It seems I am not welcome (wanted) here. U مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I'm looking forward to seeing you again. U منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I have done my homework. I know how to cope . U من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
i wrote as neatly as he did U من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
Persian rug U [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
steadies U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I'm really looking forward to the weekend. U من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadied U فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
iam so tired that i cannot eat U چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
No one sent me, I am here on my own account. U هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry. U سپس او [زن] از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
I am prepared for any eventuality. U برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
My only problem is money . U تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
deep motif U نگاره گوزن و غزال [که در فرش های حیوان دار و باغی ایران، هند و چین بکار می روند.]
I'm dying to know what happened. U خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself. U من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I very much look forward to meeting you soon. U من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
diamond design U طرح قاب لوزی [که بیشتر در فرش های هندسی باف قشقایی، ایلیایی و نواحی غرب ایران بکار می رود.]
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger. U من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
Dudley carpet U فرش سفارشی ایرانی دادلی [مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
Can you show me on the map where I am? U آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning. U من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
popeye U در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting U در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
rose motif U نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
safflower U گل رنگ [این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
holding U در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
double knotting U گره دوخفتی یا دو رو [که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
fish design U طرح ماهی درهم یا هراتی [این نوع طرح به گونه های مختلف در فرش ایران، ترکیه، چین و هند بکار گرفته می شود.]
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
how much do i owe you U چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse. U آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet U من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
Murghi rugs U فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
Joshegan U جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
hyacinth U گل سنبل سنبل ایرانی
hyacinths U گل سنبل سنبل ایرانی
i suffer from headache U سردرد دارم دچار سردرد هستم
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Lesghi star U ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Senneh U سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
pomegrenate design U طرح گل اناری [این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com