Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
versailles treaty
U
گردید
kaldor criterion
U
مطرح گردید
he was put to flight
U
مجبوربفرار گردید
he was ordered to europe
U
او باروپاگسیل گردید
one aircraft was shot down
U
سرنگون گردید
the secret will open to me
U
خواهد گردید
he set out for the village
U
سوی ده رهسپار گردید
i am in receipt of your letter
U
نامه شما واصل گردید
the bill defined his powers
U
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
pandours or doors
U
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
thereof=of that
U
ازان
therefter
U
پس ازان
therefter
U
ازان پس
thence
U
پس ازان
away
U
پس ازان
afterwards
U
پس ازان
eftsoon
U
اندکی پس ازان
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
it is all greek to me
U
ازان سودرنمیاورم
long a
U
مدتهاپس ازان
thereafter
U
بعد ازان
this is inferior to that
U
این ازان
therein
U
ازان حیث
this is better than that
U
این ازان بهتراست
next
U
نزدیک ترین پس ازان
he is not of that stamp
U
ازان جنس نیست
it is pervious to light
U
روشنایی ازان می گذرد
dice box
U
پیالهای که طاس را ازان میریزند
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
wellŠwhat of it?
U
چه نتیجهای ازان بدست می اید
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
dye wood
U
چوبی که ازان رنگ میگیرند
secernent
U
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
mofette
U
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
feed door
U
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fustic
U
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
one's pet aversion
U
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
it savours of revenge
U
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
to say grace
U
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
redan
U
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
gopher wood
U
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
conscious mind
U
حس اگاهی
notice
U
اگاهی
noticing
U
اگاهی
conscience
[archaic for: consciousness]
U
حس اگاهی
notices
U
اگاهی
noticed
U
اگاهی
awareness
U
اگاهی
appreciation
[awareness]
U
حس اگاهی
monition
U
اگاهی
informational
U
اگاهی
awareness
U
حس اگاهی
i.e.
U
اگاهی
conizance
U
اگاهی
cogency
U
اگاهی
advertisements
U
اگاهی
consciousness
U
حس اگاهی
acquaintances
U
اگاهی
perceptions
U
اگاهی
information
U
اگاهی
perception
U
اگاهی
idea
U
اگاهی
ideas
U
اگاهی
knowledge
U
اگاهی
intimation
U
اگاهی
intimations
U
اگاهی
intelligence
U
اگاهی
inkling
U
اگاهی
mindfulness
U
اگاهی
consciousness
U
اگاهی
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
learn
U
اگاهی یافتن
learns
U
اگاهی یافتن
inform
U
اگاهی دادن
meta knowledge
U
اگاهی غیرنمادین
group consciousness
U
اگاهی گروهی
criminal investigation department
U
اداره اگاهی
informs
U
اگاهی دادن
information theory
U
نظریه اگاهی
informing
U
اگاهی دادن
informatory
U
اگاهی بخش
knowledge base
U
پایگاه اگاهی
knowledge domain
U
قلمرو اگاهی
knowledge engineer
U
مهندسی اگاهی
monitors
U
اگاهی دهنده
transinformation
U
اگاهی متقابل
to give to understand
U
اگاهی دادن
to give the alarm
U
اگاهی دادن
to give notice
U
اگاهی دادن
to give intelligence
U
اگاهی دادن
to come to know
U
اگاهی یافتن
the infinitive mood
U
مصدر اگاهی
informant
U
اگاهی دهنده
informants
U
اگاهی دهنده
foreknowledge
U
اگاهی از پیش
precognition
U
پیش اگاهی
monitor
U
اگاهی دهنده
prescience
U
اگاهی از پیش
letter of a
U
اگاهی نامه
knowlege representation
U
نمایش اگاهی
monitored
U
اگاهی دهنده
notified
U
اگاهی دادن
class consciousness
U
اگاهی طبقهای
apprising
U
اگاهی دادن
conversance
U
اگاهی کامل
conversancy
U
اگاهی کامل
criminal i. department
U
اداره اگاهی
notifying
U
اگاهی دادن
advertiser
U
اگاهی دهنده
notifies
U
اگاهی دادن
advertisers
U
اگاهی دهنده
notify
U
اگاهی دادن
apprises
U
اگاهی دادن
apprise
U
اگاهی دادن
the d. poliee
U
اداره اگاهی
foredknowlege
U
اگاهی از پیش
forebedement
U
اگاهی از پیش
augury
U
پیش اگاهی
coconscious
U
اگاهی ثانوی
coconsciousness
U
اگاهی ثانوی
auguries
U
پیش اگاهی
cognizance
U
شناسایی اگاهی
awakened
U
اگاهی یافته
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
alarms
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarm
U
: هشدار اگاهی از خطر
foretold
U
از پیش اگاهی داد
subliminal
U
خارج ازمرحله اگاهی
foretelling
U
ازپیش اگاهی دادن
science
U
علم طبیعی اگاهی
foretells
U
ازپیش اگاهی دادن
foretell
U
ازپیش اگاهی دادن
sciences
U
علم طبیعی اگاهی
foreknow
U
از غیب اگاهی داشتن
dope
U
اگاهی داروی مخدر
dopes
U
اگاهی داروی مخدر
alarum
U
: هشدار اگاهی از خطر
for your information
U
برای اگاهی شما
you are advised that
U
به شما اگاهی میدهد
immediacy
U
اگاهی حضور ذهن
subliminally
U
خارج ازمرحله اگاهی
Scotland
U
اداره اگاهی در لندن
alarmingly
U
: هشدار اگاهی از خطر
alarmed
U
: هشدار اگاهی از خطر
we are informed by him that
U
محترما` اگاهی میدهد که
sensibleness
U
عملی بودن اگاهی
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
calibrated orifice
U
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
to keep the track of something
U
پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
to obtaini. on anything
U
درباره چیزی اگاهی یافتن
self awareness
U
اگاهی از خود خویشتن شناسی
briefed
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
monitory
U
وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
enlightement
U
روشنی فکر اگاهی حقیقی
briefest
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
brief
U
کوتاه کردن اگاهی دادن
logogram
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
intelligently
U
از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
know allmen by these presents
U
بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
forecast
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasts
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecasted
U
از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
agent provocateur
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
i have no idea of that
U
هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agents provocateurs
U
مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
to off an agreement
U
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
reentrant subroutine
U
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t.
U
برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
fenders
U
علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
check string
U
ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
books
U
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com