Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hot money
U
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oblique weir
U
در تصویر افقی سرریزی استکه تاج ان نسبت به جریان اب مایل باشد
telescopic chimney
U
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
reference librery
U
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
there is a rush for the papers
U
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
fog curing room
U
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
a hot potato
<idiom>
U
[بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopped
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
greshams law
U
زیرا مردم پول بد راخرج میکنند و پول خوب رانگاه می دارند
beanpoles
U
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
beanpole
U
چوبه یا تیرچه یا ترکهای که بر زمین فرو میکنند تا بته لوبیا از آن بالا رود
electronic bulletin board
U
یک سیستم کامپیوتری که لیستی از پیام های تلفن زده شده مردم را نگهداری میکند
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
prolog
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که ازعملیات منط قی برای هوش مصنوعی وبرنامههای بازیابی داده استفاده میکنند
give it a good wash
U
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
corrective maintenance
U
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
maintenance
U
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
stagflation
U
تورم + رکود تورم همراه با رکود
as a consequence
<adv.>
U
بدلیل آن
as a result
<adv.>
U
بدلیل آن
whereby
<adv.>
U
بدلیل آن
thus
[therefore]
<adv.>
U
بدلیل آن
in this way
<adv.>
U
بدلیل آن
hence
<adv.>
U
بدلیل آن
in consequence
<adv.>
U
بدلیل آن
consequently
<adv.>
U
بدلیل آن
in this manner
<adv.>
U
بدلیل آن
in this vein
<adv.>
U
بدلیل آن
therefore
<adv.>
U
بدلیل آن
in this wise
<adv.>
U
بدلیل آن
for that reason
<adv.>
U
بدلیل آن
as a result of this
<adv.>
بدلیل آن
therefore
U
بدلیل ان
by implication
<adv.>
U
بدلیل آن
by impl
<adv.>
U
بدلیل آن
in this respect
<adv.>
U
بدلیل آن
insofar
<adv.>
U
بدلیل آن
in so far
<adv.>
U
بدلیل آن
in this sense
<adv.>
U
بدلیل آن
for this reason
<adv.>
U
بدلیل آن
odd
U
که ضریب دو نیستند
oddest
U
که ضریب دو نیستند
odder
U
که ضریب دو نیستند
evidentiary
U
مقرون بدلیل
it is stubborn to reason
U
بدلیل در نمیاید
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
no serious incidents
U
حوادثی که وخیم نیستند
hemiparasite
U
انگلهایی که بیماری زا نیستند
scitovsky double criterion
U
که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
that is taken for granted
U
محتاج بدلیل نیست
sync
U
دو وسیله کاملاگ سنکرون نیستند
Pope, Arthur Upham
U
آرتور پوپ
[که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
hard
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
harder
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest
U
که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
blur
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurred
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurring
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurs
U
تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
him who
U
انرا که
starter's list
U
فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
Atari ST
U
و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
i have a secure grasp of it
U
انرا گرفته ام
neither i or he sees it
U
نه من انرا می بینم نه او
i saw it
U
انرا دیدم
had searched
U
انرا می یافتید
generations
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation
U
زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
The town is famous for its hot springs .
U
این شهر بدلیل چشمه های آبگرمش شهرت دارد
we must winnow away the refuse
U
اشغال انرا باید
he sold the good ones
U
خوبهای انرا فروخت
i can make nothing of it
U
هیچ انرا نمیفهم
lowlander
U
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i am out of p with it
U
دیگرحوصله انرا ندارم
imyself saw it
U
من خودم انرا دیدم
send it by post
U
با پست انرا بفرستید
i saw it my self
U
من خودم انرا دیدم
give it a twist
U
انرا پیچ بدهید
i do not have the courage
U
جرات انرا ندارم
give it a shake
U
انرا تکان دهید
i had it signed
U
انرا به امضاء رساندم
give it a rinse
U
انرا بشویید یا اب بکشید
overscan
U
از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
i sold it to one abdullah
U
به عبدالله نامی انرا فروختم
i kind of liked it
U
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press
U
انرا کمی فشار دادم
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
it mokes it yet easier
U
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
who will pay for it
U
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
i am out of p with it
U
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
who will pay for it
U
کی پول انرا خواهد داد
shearling
U
گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it
U
شاید انرا دیده باشید
we made heavy weather of it
U
انرا خیلی سخت دیدیم
i cannot a to buy that
U
استطاعت خرید انرا ندارم
sculpsit
U
انرا تراشیده یاحجاری کرد
an inseparable prefix
U
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
ormer
U
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
you have perhaps seen it
U
ممکن است انرا دیده باشید
it is past reclaim
U
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
burn notice
U
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
swellings
U
تورم
protuberance
U
تورم
protuberancy
U
تورم
protuberances
U
تورم
turgescence
U
تورم
tumidness
U
تورم
bulges
U
تورم
bulged
U
تورم
antinode
U
تورم
unemployment inflation dilemma
U
تورم
tumescence
U
تورم
swelling
U
تورم
bulge
U
تورم
cumulative inflation
U
تورم
goutiness
U
تورم
inflation
U
تورم
deflation
U
ضد تورم
inflationary
U
تورم
bulging
U
تورم
sexto
U
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
loaded dice
U
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
water bed
U
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather
U
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
von neuman morgensterm utility index
U
شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
graphical user interface
U
استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
hidden
U
فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
betting shop
U
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
lamplighter
U
با ان چراغ را روشن میکنند
rickshaws
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
rickshaw
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
dress coat
U
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
indian giver
U
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rackets
U
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
it will not bear repeating
U
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
ricksha
U
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller
U
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
tumidity
U
تورم
[آماس]
reflation
U
بازآوری تورم
reflation
U
تورم عمدی
persistent inflation
U
تورم دائمی
protuberance
U
بادکردگی
[تورم]
monetary inflation
U
تورم پولی
turgor
U
برامدگی
[تورم]
tumescence
U
بادکردگی
[تورم]
tumescence
U
تورم
[آماس]
tumidity
U
برامدگی
[تورم]
swelling
U
بادکردگی
[تورم]
chronic inflation
U
تورم مزمن
bulge
U
بادکردگی
[تورم]
disinflationary
U
کاهنده تورم
disinflation
U
کاهش تورم
imported inflation
U
تورم وارداتی
undersirable inflation
U
تورم نامطلوب
hyperinflation
U
تورم حاد
hepatitis
U
تورم کبد
hyperinflation
U
تورم شدید
turgor
U
تورم
[آماس]
creeping inflation
U
تورم خزنده
creeping inflation
U
تورم ارام
lump
U
بادکردگی
[تورم]
turgidity
U
بادکردگی تورم
secular inflation
U
تورم قرنی
gas inflation
U
تورم گاز
tumescence
U
برامدگی
[تورم]
anti drumming sheet
U
ورق ضد تورم
protuberance
U
تورم
[آماس]
inflation rate
U
نرخ تورم
inflationism
U
تورم گرایی
rate of inflation
U
نرخ تورم
lump
U
تورم
[آماس]
protuberance
U
برامدگی
[تورم]
swelling
U
برامدگی
[تورم]
struma
U
گواتر تورم
secular inflation
U
تورم مزمن
bulge
U
تورم
[آماس]
hidden inflation
U
تورم پنهان
hidden inflation
U
تورم خزنده
inflation
U
تورم پول
galloping inflation
U
تورم تازنده
galloping inflation
U
تورم افسارگسیخته
galloping inflation
U
تورم چهارنعل
structural inflation
U
تورم ساختاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com