English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
paddock U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
paddocks U منطقه پارک کردن اتومبیل واماده کردن ان پیش ازمسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paddock U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
paddocks U منطقه اماده و زین کردن و گردش اسب پیش ازمسابقه
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
He parked the car right in front of the garage. U درست جلوی گاراژ اتومبیل را پارک کرد
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
sweep U تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
job to job transition U فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
parking U پارک کردن
to park U پارک کردن [دستگاهی]
double-park U دوردیفه پارک کردن
double-parking U دوردیفه پارک کردن
double-parked U دوردیفه پارک کردن
double-parks U دوردیفه پارک کردن
double park U دوردیفه پارک کردن
parking U محوطه پارک کردن
impark U در پارک یا جنگل محصور کردن
parking plan U طرح پارک کردن هواپیماها
weigh in U وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh-in U وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
weigh-ins U وزن کردن سوارکار و زین ویراق پس ازمسابقه وزن کشی
parking U پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
ranging U تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
screen U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screens U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screening, screenings U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
screened U دیدبانی و شناسایی کردن پوشش کردن منطقه شبکه پوششی استتار کردن استتار
transit area U منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
parked U اتومبیل راپارک کردن
park U اتومبیل راپارک کردن
parks U اتومبیل راپارک کردن
pull up U توقف کردن [اتومبیل]
disassemble U پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
infiltrated U نفوذ کردن در منطقه
illuminating U روشن کردن منطقه
illuminates U روشن کردن منطقه
area monitoring U مراقبت کردن از منطقه
illuminate U روشن کردن منطقه
infiltrate U نفوذ کردن در منطقه
infiltrates U نفوذ کردن در منطقه
infiltrating U نفوذ کردن در منطقه
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
search light illumination U روشن کردن منطقه با نورافکن
illuminations U روشن کردن منطقه روشنایی
altitude acclimatization U عادت کردن به ارتفاع منطقه
illumination U روشن کردن منطقه روشنایی
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
pickup zone U منطقه بارگیری و بار کردن وسایل
fish out U تمام کردن ذخیره ماهی یک منطقه
illumination plan U طرح روشن کردن منطقه نبرد
mopping up U پاک کردن منطقه ازوجود بقایای دشمن
drop zone U منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
illumination by reflection U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
officinal U ساخته واماده
on a war footing U مجهز واماده جنگ
up in arms U مسلح واماده جنگ
tech inspection U بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
broken U رام واماده سوغان گیری
morning line U امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
slingshot U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots U مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
physical motor pool U پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
hotwalker U متصدی گرداندن اسب بعد ازمسابقه
hot rod U اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-cars U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car U اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
cooler U پتوی سبک اسب برای بعد ازمسابقه
damage area U منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens U منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
windscreen U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles U اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens U پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
ready reckoner U کتابچه یاجدولی که حسابهای عمل شده واماده دران موجوداست
sanctuary U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries U منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
illumination by diffusion U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
airspace reservation U منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
run up area U منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
sweep U درو کردن منطقه بااتش درو در عرض
staging area U منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
haven submarine U منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone U منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
skid row <idiom> U منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented U بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
white flag U پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه
kill area U منطقه خطر منطقه تلفات
sectors U منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire U منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
combat zone U منطقه رزمی منطقه نبرد
remote U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest U خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
riposting U ضربت متقابل و تند پاسخ تند واماده
ripostes U ضربت متقابل و تند پاسخ تند واماده
riposte U ضربت متقابل و تند پاسخ تند واماده
riposted U ضربت متقابل و تند پاسخ تند واماده
vivary U پارک
park U پارک
parked U پارک
parks U پارک
paradise U پارک
holding area U منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
park bench U نیمکت پارک
bosquet U پارک یا باغ
collective goods U پارک و غیره
car park U جای پارک
amusement park U پارک تفریحی
bosket U پارک یا باغ
pooled U پارک موتوری
NO PARKING U پارک نکنید!
motor pool U پارک موتوری
amusement parks U پارک تفریحی
pool U پارک موتوری
carriage drive U خیابان پارک
natinal park U پارک ملی
pools U پارک موتوری
parkland U زمین پارک
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
comparative cover U پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route U مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target U منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
pool equipment U وسایل پارک موتوری
laager U پدافنددور محل پارک هواپیما
Where can I park? کجا می توانم پارک کنم؟
english garden U پارک انگلیسی [قرن هجدهم]
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
Where can I park my car? U کجا اتومبیلم را میتوانم پارک کنم؟
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
How long can I park here? U چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
launching area U منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard U نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
islands U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island U منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
hard stand U بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com