Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
histogen
U
منطقه روشن محدودیا غیر محدودی از بافتهای اولیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
illumination by diffusion
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
illuminates
U
روشن کردن منطقه
illuminate
U
روشن کردن منطقه
illuminating
U
روشن کردن منطقه
illuminations
U
روشن کردن منطقه روشنایی
illumination
U
روشن کردن منطقه روشنایی
search light illumination
U
روشن کردن منطقه با نورافکن
illumination plan
U
طرح روشن کردن منطقه نبرد
illumination by reflection
U
روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
reset
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
arach noid
U
بافتهای نرم و شل
paranephritis
U
اماس بافتهای گرداگردگرده
stupa
U
کلاله بافتهای حصیری
limited train
U
قطاریکه یک عده محدودی مسافر می پذیرد
histoloysis
U
تجزیه وتحلیل بافتهای بدن
hypoxia
U
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
parosteitis
U
اماس بافتهای پیرامون استخوان
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
cycled
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycle
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
cycles
U
عملیات کامل تولید مدت محدودی از یک زمان
lignocellulose
U
مواد سلولزی متشکل بافتهای چوبی
Like every child, she has only limited vocabulary at her disposal.
U
مانند هر کودک، او
[زن]
وسعت واژگان محدودی در اختیار دارد.
leukosis
U
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
endobiotic
U
زیست کننده درمیان بافتهای میزبان خود
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
lymphmatosis
U
ایجاد غدد مرکب از بافتهای لنفی در قسمتهای بدن
glomerule
U
خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
apomixis
U
تکثیر بوسیلهء بافتهای تناسلی ولی بدون لقاح
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
limitarian
U
کسیکه معتقد است بخش محدودی از مردم گیتی رستگاری روحانی خواهندداشت
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
infarct
U
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
illuminati
U
روشن ضمیران روشن فکران
daylit
U
روز روشن روشن کردن
daylight
U
روز روشن روشن کردن
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
half tone screen
U
صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
term
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
terming
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
illuminate
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminating
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
illuminates
U
چراغانی کردن موضوعی را روشن کردن روشن
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
explaining
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explained
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explains
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
explain
U
روشن کردن باتوضیح روشن کردن
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
aerospace projection operations
U
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
elementary
U
اولیه
primal
U
اولیه
first generation
U
اولیه
dispersion
U
اولیه
primary
U
اولیه
rudimentary
U
اولیه
basic
U
اولیه
preliminary
U
اولیه
preliminaries
U
اولیه
fundamental
U
اولیه
primeval
U
اولیه
basics
U
اولیه
primitive
U
اولیه
raw
U
اولیه
initialled
U
اولیه
initialing
U
اولیه
initialed
U
اولیه
initial
U
اولیه
initials
U
اولیه
initialling
U
اولیه
early
U
اولیه
earliest
U
اولیه
stock
U
ماده اولیه
stock
U
ذخیره اولیه
stocked
U
ذخیره اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work .
U
ما یه اولیه از من کار از تو
cogging train
U
مسیر اولیه
prime
U
نخستین اولیه
primed
U
نخستین اولیه
primes
U
نخستین اولیه
scheme
U
طرح اولیه
prime costs
U
هزینههای اولیه
stocked
U
ماده اولیه
primeral borth
U
ابگوشت اولیه
drawing key
U
طرح اولیه
primary storage
U
حافظه اولیه
primary storage
U
انباره اولیه
elementary cell
U
پیل اولیه
feed stock
U
مواد اولیه
first aids
U
کمکهای اولیه
first cause
U
علت اولیه
first cost
U
هزینه اولیه
first notions
U
تصورات اولیه
layouts
U
طرح اولیه
layout
U
طرح اولیه
basic agreement
U
توافق اولیه
prime cost
U
ارزش اولیه
blueprints
U
طرح اولیه
blueprint
U
طرح اولیه
frame agreement
U
توافق اولیه
master agreement
U
توافق اولیه
skeleton agreement
U
توافق اولیه
outline agreement
U
توافق اولیه
primary track
U
شیار اولیه
primary structure
U
ساختمان اولیه
primary standard
U
استاندارد اولیه
self aid
U
کمکهای اولیه
base rate
U
ارزش اولیه
archetypes
U
نمونه اولیه
radix
U
سرچشمه اولیه
proto planets
U
سیارههای اولیه
proto galaxy
U
کهکشان اولیه
base rates
U
ارزش اولیه
stuff
U
ماده اولیه
raw materials
U
مواد اولیه
first aid
U
کمکهای اولیه
raw data
U
دادههای اولیه
primitive
U
انسان اولیه
input
U
توان اولیه
input
U
سیگنال اولیه
inputted
U
توان اولیه
inputted
U
سیگنال اولیه
rudiment
U
اولیه ابتدایی
roughed slab
U
برامن اولیه
raw statistics
U
امارهای اولیه
raw products
U
محصولات اولیه
stuffed
U
ماده اولیه
stuffs
U
ماده اولیه
basic requisition number
U
درخواست اولیه
basic size
U
اندازه اولیه
basic speed
U
سرعت اولیه
original
U
نسخه اولیه
initial speed
U
سرعت اولیه
basic standard
U
استاندارد اولیه
originals
U
نسخه اولیه
primery citcuit
U
مدار اولیه
breaking down train
U
راه اولیه
primery coil
U
پیچک اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com