Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
longtour area
U
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
muster roll
U
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
overseas
U
خارج ازکشور
foreign bill
U
برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
carrier company
U
تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
kidnapping
U
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
lodgment area
U
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
noncombatant
U
افراد غیر نظامی
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
pit crew
U
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
internees
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
internee
U
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه
military area
U
منطقه نظامی
military occupation
U
اشغال نظامی یک منطقه
exurbia
U
منطقه وسیعی ازنواحی خارج شهر
terrain appreciation
U
ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
characterization
U
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
interned
U
رانده شده ازکشور دیگر
deport
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deporting
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deports
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
deported
U
تبعید کردن فرد خارجی ازکشور
port of exit
U
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
battery of tests
U
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
recumbency
U
استراحت
idlest
U
استراحت
idles
U
استراحت
rehabilitation
U
استراحت
idled
U
استراحت
idle
U
استراحت
breather
U
استراحت
breathers
U
استراحت
rest
U
استراحت
yasme
U
استراحت
vacations
U
استراحت
rests
U
استراحت
relaxation
U
استراحت
bye
U
استراحت
vacation
U
استراحت
byes
U
استراحت
rests
U
محل استراحت
sick leave
U
استراحت بیماری
respite _
U
فاصله استراحت
rest cure
U
معالجه با استراحت
rest period
U
دوره استراحت
to retire to bed
U
استراحت کردن
electrode bias
U
ولتاژ استراحت
repose
U
اسودگی استراحت
to rest oneself
U
استراحت کردن
lie-down
U
استراحت کوتاه
lie-down
U
استراحت کردن
lie down
U
استراحت کوتاه
lie down
U
استراحت کردن
relief interval
U
استراحت متناوب
relief time
U
زمان استراحت
to repose oneself
U
استراحت کردن
binnacle
U
استراحت پزشکی
surcease
U
پایان استراحت
outstretch
U
استراحت کردن
to pause
U
استراحت کردن
quiescent current
U
جریان استراحت
to take one's rest
U
استراحت کردن
lie up
U
استراحت کردن
rest
U
استراحت کردن
calm down
<idiom>
U
استراحت کردن
rest
U
محل استراحت
nooning
U
استراحت نیمروز
to go to roost
U
استراحت کردن
quiescent point
U
نقطه استراحت
go to rest
U
استراحت کردن
idle period
U
دوره استراحت
lie off
U
استراحت کردن
lie by
U
استراحت کردن
rests
U
استراحت کردن
meal break
U
استراحت ناهار
unbuckling
U
استراحت کردن
to rest on one's oars
U
استراحت کردن
unbuckles
U
استراحت کردن
unbuckled
U
استراحت کردن
unbuckle
U
استراحت کردن
resting potential
U
پتانسیل استراحت
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
lairs
U
محل استراحت جانور
rest
U
استراحت کردن بالشتک
lair
U
محل استراحت جانور
parlor car
U
سالن استراحت قطار
work ratio
U
نسبت کار به استراحت
rests
U
تکیه گاه استراحت
Zen
U
استراحت بحالت نشسته
rests
U
استراحت کردن بالشتک
kick back
<idiom>
U
تنها استراحت کردن
work relief
U
استراحت توام با کار
zazen
U
پایان استراحت نشسته
rest
U
تکیه گاه استراحت
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
retires
U
استراحتگاه استراحت کردن
mass practice
U
تمرین بدون استراحت
retire
U
استراحتگاه استراحت کردن
to breathe a horse
U
استراحت کردن به اسب
to rest up
U
استراحت کامل کردن
rest up
U
استراحت کامل کردن
respite
U
استراحت تمدید مدت
easing
U
سهولت استراحت رسایی
eases
U
سهولت استراحت رسایی
eased
U
سهولت استراحت رسایی
ease
U
سهولت استراحت رسایی
binnacle list
U
فهرست استراحت پزشکی
men
U
افراد
enlisted personnel
U
افراد
trooped
U
افراد
troop
U
افراد
trooping
U
افراد
personnel
U
افراد
enlistedman
U
افراد
slack suit
U
لباس مخصوص گردش یا استراحت
dwellings
U
پیاده شدن برای استراحت
dwelling
U
پیاده شدن برای استراحت
dwell
U
محل توقف توقفگاه استراحت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com