English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plastic zone U منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
indentification of soils U شناسایی خاکها
regional forces U نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
phonendoscope U شنیده میشوند
zonular U منطقهای
regionally U منطقهای
regional U منطقهای
zonal U منطقهای
zonary U منطقهای
territorial U منطقهای
area monitoring U مراقبت منطقهای
area interdiction U ممانعت منطقهای
area fire U اتش منطقهای
area signal center U مرکزمخابرات منطقهای
area evacuation U اخراجات منطقهای
area evacuation U تخلیه منطقهای
area defense U پدافند منطقهای
area study U بررسی منطقهای
regional center U مرکز منطقهای
zone purification U تصفیه منطقهای
zone defence U دفاع منطقهای
regional trade U تجارت منطقهای
regional projects U طرحهای منطقهای
regional network U شبکه منطقهای
regional gap U شکاف منطقهای
regional economy U اقتصاد منطقهای
regional development U توسعه منطقهای
circuit court U دادگاه منطقهای
carpet bombing U بمباران منطقهای
area target U اماج منطقهای
area target U هدف منطقهای
zone refining U پالایش منطقهای
area confinement facility U بازداشتگاه منطقهای
zone U دفاع منطقهای
zones U دفاع منطقهای
territorial U محلی منطقهای
area bombing U بمباران منطقهای
boxes are made of wood U جعبه ها از چوب ساخته میشوند
zonal tournament U تورنمنت منطقهای شطرنج
convalescent center U بیمارستان ثابت منطقهای
regionalistic U منطقهای ناحیه گرای
area sampling U نمونه گیری منطقهای
regionalist U منطقهای ناحیه گرای
area control center U مرکز کنترل منطقهای
regional planning U برنامه ریزی منطقهای
demolition belt U کمربند تخریب منطقهای
avoirdupois U اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
single U استفاده از اعدادی که در یک کلمه ذخیره میشوند
alluvial deposit U موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
deprossion U منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
redeploy U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeployed U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploys U از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
pronominal adjective صفتی که اگر موصوف آن را بیندازند ضمیر میشوند
plasmodium U نوعی از پلاسمودیدها که انگل یاختههای خون میشوند
bird's eye perspective U پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
free zone U منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense U پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
reversals U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
reversal U نیمی از سیکل نیروهایی که بصورت نوسانی وارد میشوند
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
back plate U صفحه متحرکی که سیلندرچرخ و کفشکها روی ان سوار میشوند
data link U راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
ballistic U مربوط بعلم حرکت اجسامی که درهوا پرتاپ میشوند
cyclones U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
watersheds U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
equisignal zone U منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
cyclone U منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
watershed U منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
periodicals U مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
green manure U گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
coated chippings U خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
bulb root U وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
forlorn hope U دستهای که قبلا مامور حمله و بمباران جای محصوری میشوند
herdic U کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
carpet bombing U توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
eft U سیستمی که در آن کامپیوتر ها برای ارسال و دریافت پول به بانک استفاده میشوند
windbreaks U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreak U درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
zeeman U پدیدهای که در ان هر یک ازطیفهای خطی با عبور ازمیدان مغناطیسی به دو یاچند جزء تجزیه میشوند
anchor block U بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
palatals U حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظ میشوند
blended U شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
presentationism U عقیده باینکه چیزهای واقعی هنگام درک در مغز انسان نمایش داده میشوند
His sculptures blend into nature as if they belonged there. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
black book U دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
lift strut U پایه هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
lift wire U سیم هایی که بار کششی حاصل از ایجاد نیروی برای بال را متحمل میشوند
multipropellant U سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
intermediate area U منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
compound bending U خمشی که دران لنگر پیچشی صفر بوده وتنشهای عمودی کششی وفشاری فاهر میشوند
aluminum paste U تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند
stratus U لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
curing U پروسهای که درطی ان بیشترلاستیکهای مصنوعی پلاستیکها و سوختهای جامدتغییر شکل داده و به ترکیباتی با وزن مولکولی بیشتر تبدیل میشوند
contra rotating U دو یا چند ملخ یا شفت که درخلاف جهت هم روی محورمشترکی میچرخند و بدین ترتیب مانع اثر نیروهای پیچشی میشوند
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
incorporating mill U کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
skittle U که در طی که توپی بطرف میخ پرتاب میکنند ودرصورت اصابت به میخ برنده محسوب میشوند
third area conflict U جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search U کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
heir presumptive U وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
synoptic situation U شرایط جوی محلی موجود شرایط جوی اندازه گیری شده منطقهای
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com