Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
identic
U
منطبق با
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
suit
U
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suited
U
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suits
U
منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
register
U
منطبق کردن
registering
U
منطبق کردن
registers
U
منطبق کردن
coincide
U
منطبق شدن
coincided
U
منطبق شدن
coincides
U
منطبق شدن
coinciding
U
منطبق شدن
halving
U
نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
matching
U
جفتگری منطبق
accomodate
U
منطبق کردن
biaxial deformation
U
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
coincident
U
منطبق
collimate
U
منطبق کردن خطوط
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
conformable
U
منطبق شدنی مطیع
congurous
U
جور منطبق
fiducial marks
U
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
functionalism
U
عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
matching diaphragm
U
دیافراگم منطبق
nomological
U
منطبق با قانون
quick disconnect
U
نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
superpose
U
منطبق کردن با
synchronization
U
منطبق همگامی
vortex line
U
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
Funstionalism
U
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com