English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
consular U منسوب به کنسول
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exquatur U اجازه اقدام دادن به کنسول منظور اجازهای است که به کنسول داده میشود تا به وفایف خود عمل کند
consul U کنسول
consuls U کنسول
consular agent U کنسول
anconis U کنسول
ancon U کنسول
cantilever bridge U پل کنسول
of kin U منسوب
sib U منسوب
affined U منسوب
owing U منسوب
relative U منسوب
attributed U منسوب
console printer U چاپگر کنسول
consular agent U نایب کنسول
control console U کنسول کنترل
console operator U اپراتور کنسول
display console U کنسول نمایش
vice cunsol U نایب کنسول
honorary consul U کنسول افتخاری
operator console U کنسول اپراتور
vice consul U کنسول یار
procousul U نایب کنسول
sib U منسوب نسبی
ammino U منسوب به امونیاک
refer U منسوب داشتن
relativization U منسوب کردن
dantesque U منسوب به دانته
aeolian U منسوب به ائولوس
fairness U منسوب به پریان
strategic U منسوب به strategy
kin U خویشی منسوب
referred U منسوب داشتن
refers U منسوب داشتن
ecclesiastical U منسوب به کلیسا
consular district U منطقه عمل کنسول
consular agent U قائم مقام کنسول
procousul U قائم مقام کنسول
detrital U منسوب به اوار سایشی
astrophysical U منسوب به فیزیک نجومی
agnatic U منسوب از طرف پدر
amaranthine U منسوب به تاج خروس
auctorial U منسوب به نویسنده یا مولف
capitalistic U منسوب به سرمایه داری
propraetor U کنسول فرمانداراستان قدیم روم
praetor U قاضی یاافسر مادون کنسول
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
astrological U منسوب به علم ستاره شناسی
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
autonomic U منسوب به دستگاه عصبی خودکار
consular invoice U برگه فروش با مهر کنسول گری
propretor U کنسول فرماندار استان قدیم روم
bank annuities U سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
adenoid U شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
ulysses U اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
console U کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
Dantesqua U [منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
draconic U منسوب به اقشزخ قانون گذاراتنی در 621 پیش ازمیلاد
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
bluestockings U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
consular convention U عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
sense switch U سوئیچ حساس کنسول کامپیوتری که ممکن است یک برنامه برای پاسخ گیری به ان سیگنال بفرستد
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
con U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning U نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
control panel U صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
game U وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
Spanish knot U گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
Mohtasham design U طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
consuls U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul U نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
palmette U گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
Khotan rug U فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com