English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
draconic U منسوب به اقشزخ قانون گذاراتنی در 621 پیش ازمیلاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
b.c U قبل ازمیلاد
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
forced sale U فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code U قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
of kin U منسوب
affined U منسوب
sib U منسوب
relative U منسوب
attributed U منسوب
owing U منسوب
dantesque U منسوب به دانته
refer U منسوب داشتن
aeolian U منسوب به ائولوس
ecclesiastical U منسوب به کلیسا
relativization U منسوب کردن
kin U خویشی منسوب
fairness U منسوب به پریان
refers U منسوب داشتن
strategic U منسوب به strategy
ammino U منسوب به امونیاک
consular U منسوب به کنسول
referred U منسوب داشتن
sib U منسوب نسبی
auctorial U منسوب به نویسنده یا مولف
agnatic U منسوب از طرف پدر
amaranthine U منسوب به تاج خروس
astrophysical U منسوب به فیزیک نجومی
capitalistic U منسوب به سرمایه داری
detrital U منسوب به اوار سایشی
declaratory statute U قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure U قانون اصول محاکمات قانون شکلی
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
astrological U منسوب به علم ستاره شناسی
iliad U داستان حماسی منسوب به هومر
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
autonomic U منسوب به دستگاه عصبی خودکار
next of kin U نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
adenoid U شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
ulysses U اولیسزقهرمان حماسه اودیسه منسوب به هومرشاعرنابینای یونانی
Dantesqua U [منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
canons U قانون کلی قانون شرع
canon U قانون کلی قانون شرع
say's law U قانون سی . براساس این قانون
penal statute U قانون جزایی قانون مجازات
bluestockings U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
bluestocking U منسوب به جمعیت زنان جوراب ابی درقرن هیجدهم زن فاضله
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
odyssey U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odysseys U قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
implied trust U امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
Spanish knot U گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
Mohtasham design U طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
the long arm of the law U دست قانون [دست قدرتمند قانون]
palmette U گل شاه عباسی [این گل در طرح ها ختائی نقش اصلی را دارد منسوب به طراحان دوره صفویه بوده و عده ای آن را شبیه نیلوفر آبی می دانند. بصورت پنج پر، هشت پر و دوازده پر به همراه برگ ها و گلبرگ ها است.]
Gabbeh U گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Mina-khani design U طرح میناخانی [این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
Khotan rug U فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
pragmatism U مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
law U قانون
legal U قانون
lex U قانون
kanoon U قانون
acted U قانون
nisi U قانون
statutes U قانون
statute U قانون
law of constant heat sumation U قانون هس
regardless of the law U به قانون
act U قانون
legislation U قانون
laws U قانون
regulation U قانون
enacment U قانون
hess's law U قانون هس
edicts U قانون
rule U قانون
canon U قانون
canons U قانون
edict U قانون
code U قانون
employment act U قانون اشتغال
reflection law U قانون بازتاب
law of scarcity U قانون کمیابی
law of reflection U قانون بازتاب
law of recency U قانون تاخر
extralegal U ماورای قانون
law of gravitation U قانون گرانش
law of induced current U قانون لنتس
engels law U قانون انگل
law of nations U قانون ملل
law of primacy U قانون تقدم
engel's law U قانون انگل
enactor U واضع قانون
enactment of law U وضع قانون
law of progression U قانون پیشروی
law of readiness U قانون امادگی
faraday's law U قانون فارادی
law of use U قانون استعمال
legislatress U قانون گذار زن
dalton's law U قانون دالتون
curie's law U قانون کوری
legislatrix U قانون گذار زن
crown law U قانون جزائی
lenz' law U قانون لنز
lenz's law U قانون لنتس
lextalionis U قانون قصاص
make law U وضع قانون
legiskative U قانون گذار
dead letter U قانون منسوخ
legist U قانون دان
lawbreaker U قانون شکن
einstein's law U قانون اینشتاین
lawmaker U قانون گزار
left hand rule U قانون دست چپ
economic law U قانون اقتصادی
distribution law U قانون توزیع
demorgans law U قانون دمورگان
declaratory statute U قانون اعلامی
law of contract U قانون قرارداد
juristic U قانون دان
law of analogy U قانون تمثیل
jurisconsult U قانون دان
joule's law U قانون ژول
law of causation U قانون علیت
joiting law U قانون ژول
law of clouser U قانون بستار
jachson's law U قانون جکسون
islamic law U قانون شرع
law of advantage U قانون امتیاز
law merchant U قانون تجارت
law fallen into desuetude U قانون متروک
labour code U قانون کار
labour law U قانون کار
lambert law U قانون لامبرت
laplace's law U قانون لاپلاس
jurisprudent U قانون دان
law abidingness U پیروی قانون
law breaker U قانون شکن
introduce law U انشاء قانون
insolvent law U قانون اعسار
gas laws U قانون گاز
game law U قانون شکار
law of contiguity U قانون مجاورت
five second rule U قانون 5 ثانیه
fechner's law U قانون فخنر
faraday's law U قانون فاراده
law of demand U قانون تقاضا
law of effect U قانون اثر
law of election U قانون انتخابات
gay lussac's law U قانون گیلوساک
governing law U قانون حاکم
graham's law U قانون گراهام
insolvent law U قانون درماندگی
labour act U قانون کار
law of complimentarity U قانون مکملیت
ignorance of law U جهل به قانون
hubble law U قانون هابل
hook's law U قانون هوک
hauy law U قانون هوی
greshams law U قانون گرشام
gresham's law U قانون گرشام
law of frequency U قانون بسامد
cl U قانون مدون
plaintiff U خواهان [قانون]
complainant [British E] U خواهان [قانون]
pursuer [Scottish English] U خواهان [قانون]
claimant [arbitration proceedings] U خواهان [قانون]
petitioner [divorce proceedings] U خواهان [قانون]
plaintiff U شاکی [قانون]
Under the protection of the law. U درپناه قانون
brush with the law <idiom> U درگیری با قانون
to the letter <idiom> U طبق قانون
complainant [British E] U شاکی [قانون]
pursuer [Scottish English] U شاکی [قانون]
claimant [arbitration proceedings] U شاکی [قانون]
It's a rule that ... U قانون است که ...
to come into operation U قانون شدن
to take effect U قانون شدن
to inure U قانون شدن
to go into effect U قانون شدن
breach of the law U نقض قانون
petitioner [divorce proceedings] U شاکی [قانون]
plaintiff U مدعی [قانون]
complainant [British E] U مدعی [قانون]
claimant [arbitration proceedings] U مدعی [قانون]
petitioner [divorce proceedings] U مدعی [قانون]
in the eyes of law U از دید قانون
wein law U قانون وین
marioote law U قانون ماریوت
obedient to the law U مطیع قانون
offense U قانون شکنی
ohm's law U قانون اهم
okuns law U قانون اوکان
parallel law U قانون توازی
pascal U قانون پاسکال
pascal's law U قانون پاسکال
paschen's law U قانون پاشن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com