Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
at best
U
منتهای مراتب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
command channels
U
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
head over heels
<idiom>
U
منتهای درجه
with all speed
U
منتهای سرعت
the uttermost poverty
U
منتهای بینوایی
the utmost love
U
منتهای دوستی
low water mark
U
منتهای بدی اوضاع
utmost
U
منتهای کوشش حداکثر
the utmost limits
U
دورترین منتهای کوشش
to work out
U
منتهای استفاده را کردن از
to strain every nerve
U
منتهای کوشش را بعمل اوردن
it was at its height
U
به منتهای درجه رسیده بود
it is of the last importance
U
منتهای اهمیت را دارا است
i did my best
U
منتهای کوشش خود را کردم
to stain every nervers
U
منتهای کوشش خود را کردن
to exhaust one's efforts
U
منتهای کوشش را بعمل اوردن
i did my very best
U
منتهای کوشش خود را بعمل اوردم
epicurus
U
بود خوش گذرانی منتهای سعادت
hiearchic
U
مراتب
infinitely
U
به مراتب
sequence
U
سلسله مراتب
hierarchies
U
سلسله مراتب
hierachy
U
سلسله مراتب
the above was a summary
U
مراتب فوق
theholy orders
U
مراتب روحانیون
hierarchy
U
سلسله مراتب
sequences
U
سلسله مراتب
channelled
U
سلسله مراتب
channeling
U
سلسله مراتب
pecking order
U
سلسله مراتب
channel
U
سلسله مراتب
chain of command
U
سلسله مراتب
channeled
U
سلسله مراتب
channels
U
سلسله مراتب
hierarchy of needs
U
سلسله مراتب نیازها
military channel
U
سلسله مراتب نظامی
occupational hierarchy
U
سلسله مراتب شغلی
response hierarchy
U
سلسله مراتب پاسخ
request mast
U
از طریق سلسله مراتب
thearchy
U
سلسله مراتب خدایان
supemundane
U
فوق مراتب دنیوی
supramundane
U
ماورای مراتب دنیوی
control hierarchy
U
سلسله مراتب کنترل
heavenly hierarchy
U
سلسله مراتب فرشتگان
data hierarchy
U
سلسله مراتب داده ها
memory hierarchy
U
سلسله مراتب حافظه
hierarchism
U
اصول سلسله مراتب
chain of command
U
سلسله مراتب فرماندهی
data hierarchy
U
سلسه مراتب داده ها
cryptochannel
U
سلسله مراتب رمز
habit family hierarchy
U
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
echelon
U
ستون طبقه سلسله مراتب
pecking order
U
سلسله مراتب دانه چینی
in witness whereof
U
برای گواهی مراتب بالا
request mast
U
گزارش از طریق سلسله مراتب
hierarchic
U
وابسته به سلسله مراتب وریاست
echelons
U
ستون طبقه سلسله مراتب
rank
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
exempted station
U
یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
ranked
U
طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
U
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
chain
U
سلسله سلسله مراتب
chains
U
سلسله سلسله مراتب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com