Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 182 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
incompossible
U
منافی یکدیگر ناسازگار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foe
U
ضد منافی
incompatible
U
منافی
derogatory to
U
منافی
contrary to
U
منافی
inconsistent
U
منافی
foes
U
ضد منافی
derogative
U
منافی باشئونات
prejudicial to public order
U
منافی نظم عمومی
unchaste act
U
عمل منافی عفت
it is an offence to morlity
U
منافی اخلاق است
criminal conversation
U
عمل منافی عفت
prejudicial to public morality
U
منافی اخلاق حسنه
unadjusted
U
ناسازگار
hedgehoggy
U
ناسازگار
maladjusted
U
ناسازگار
instansigent
U
ناسازگار
insalubrious
U
ناسازگار
disagreeable
U
ناسازگار
discordant
U
ناسازگار
maladapted
U
ناسازگار
uncompromisingly
U
سخت ناسازگار
ill-assorted
U
ناسازگار - ناهمجور
inconsistently
U
بطور ناسازگار
incompatibly
U
بطور ناسازگار
ill sorted
U
ناسازگار ناپسند
alien
U
ناسازگار بودن
conflictive
U
بهم ناسازگار
uncompromising
U
سخت ناسازگار
aliens
U
ناسازگار بودن
abhorrent
U
بیمناک ناسازگار
adverse
U
ناسازگار مضر
aliens
U
ناسازگار غریبه بودن
irreconcilable
U
جور نشدنی ناسازگار
incongruously
U
بطور ناجوریا ناسازگار
insociable
U
ناسازگار غیرقابل معاشرت
mutually exclusive
U
دو به دو ناسازگار مانعه الجمع
alien
U
ناسازگار غریبه بودن
conflicts
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflict
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
hedge hog
U
ماشین لاروبی ادم ناسازگار
inadaptable
U
غیر قابل توافق ناسازگار
conflicted
U
ناسازگار بودن مبارزه کردن
incompatible
U
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
link
U
تابع نرم افزاری که امکان ارسال داده بین برنامههای ناسازگار میدهد
interwork
U
بر یکدیگر
each other
U
یکدیگر
of one another
<adv.>
U
از یکدیگر
of each other
<adv.>
U
از یکدیگر
from one another
<adv.>
U
از یکدیگر
from each other
<adv.>
U
از یکدیگر
one a
U
یکدیگر
one another
U
یکدیگر
platform
U
نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
platforms
U
نرم افزار یا شبکهای که میتواند با سخت افزارهای مختلف ناسازگار کار کند و متصل شود
to look at each other
U
به یکدیگر نگریستن
combines
U
ترکیب با یکدیگر
couple
U
ترکیب با یکدیگر
coupled
U
ترکیب با یکدیگر
couples
U
ترکیب با یکدیگر
intersecting
U
از یکدیگر گذرنده
arm in arm
U
در دست یکدیگر
cheek by jowl
U
پهلوی یکدیگر
combine
U
ترکیب با یکدیگر
combining
U
ترکیب با یکدیگر
concrescence
U
رشد با یکدیگر
internecine
U
کشتار یکدیگر
interconnect
U
اتصال به یکدیگر
peer to each other
U
برابر با یکدیگر
peer to each other
U
قرین یکدیگر
interconnects
U
اتصال به یکدیگر
interconnecting
U
اتصال به یکدیگر
interconnected
U
اتصال به یکدیگر
simultaneous with each other
U
مقارن یکدیگر
to look at each other
U
به یکدیگر نگاه کردن
hand in hand
U
دست دردست یکدیگر
in tune
<idiom>
U
با یکدیگر موافق بودن
grappling
U
گرفتن لباس یکدیگر
correlative with each other
U
لازم و ملزوم یکدیگر
they are well matched
U
حریف یکدیگر هستند
intersplere
U
در حوزه یکدیگر امدن
of a piece with each other
U
ازسر هم همجنس یکدیگر
abuts
U
به یکدیگر ضربه زدن
one-to-one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
abut
U
به یکدیگر ضربه زدن
abutted
U
به یکدیگر ضربه زدن
interconnects
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnected
U
با یکدیگر اتصال دادن
telepathy
U
ارتباط افکار با یکدیگر
interconnect
U
با یکدیگر اتصال دادن
interconnecting
U
با یکدیگر اتصال دادن
one to one
U
عینامساوی و مرتبط با یکدیگر
complementary
U
تکمیل کننده یکدیگر
iteraction
U
تاثیر چند چیز بر یکدیگر
life line
U
طناب اتصال افراد به یکدیگر
hand to hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
hand-to-hand
U
دست بدست یکدیگر مجاور
incompatible
U
غیر قابل استعمال با یکدیگر
take turns
<idiom>
U
انجام کاری با همکاری یکدیگر
hue
U
[وجه تمایز رنگ ها از یکدیگر]
interaction
U
عمل دو چیز روی یکدیگر
juxtaposition
U
جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
networks
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
adhesion of fibers
U
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
network
U
اتصال نقاط شبکه به یکدیگر
Birds of a feather flock together .
<proverb>
U
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
The twins look just like each other.
U
دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند.
interacts
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
They shook hand and made up.
U
با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
interacting
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
interacted
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
deme
U
دستهای از موجودات زنده مرتبط با یکدیگر
interact
U
برای عمل کردن روی یکدیگر
data chaining
U
فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
interfruitful
U
قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر
back formation
U
لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
trailing
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trailed
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
consolute
U
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
trail
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
dualism
U
وجود دو موقعیت یاپدیده متضاد در کنار یکدیگر
trails
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
counterpose
U
درمقابل یکدیگر قرار دادن متقابل ساختن
differentiation
U
فرق گذاری تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
interdenominational
U
وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
demolition derby
U
مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
laceria
U
[نقش های منظم در کنار یکدیگر]
[معماری اسلامی]
hue
U
[نقطه جدا کردن رنگ های مختلف از یکدیگر]
blade tracking
U
مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
concentric shafts
U
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند
triptych
U
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
track bolt
U
پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
local area network
U
شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
neap tide
U
دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
circular
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
biplane interference
U
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند
circulars
U
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
overt collusion
U
تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
microwave hop
U
یک کانال رادیویی ریزموج میان انتن بشقابی که متوجه یکدیگر هستند
standstill
U
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
grade separation
U
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
discord
U
ناجور بودن ناسازگار بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
customs union
U
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
wire locking
U
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
S-twist
[S-spun]
U
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
agonic line
U
خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند
commutator
U
سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
yoke
U
جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
camisado
U
شبیخون لباس یا پیراهن علامت داری که هنگام شبیخون می پوشندتاطرفین یکدیگر رابشناسند
braid shield
U
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
burl
[nep]
U
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
Mingle design
U
طرح تلفیقی
[ادغام کردن طرح ها با یکدیگر]
reciprocal agreement
U
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
Mamihlapinatapai
U
نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
international court of justice
U
دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
coordinate
U
روش نمایش نقط ه روی گراف با استفاده از دو مقدار روی بردارها که در جهت راست یکدیگر قرار دارند
board weave
U
تخت بافت
[در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
interfaces
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface
U
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
lool
U
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
ply yarn
U
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
program line
U
فرش های همگون
[اصطلاحا به فرش های اطلاق می شود که از نظر نقشه مشابه بوده ولی اندازه آنها با یکدیگر متفاوت باشد.]
kanat
U
نوعی گلیم ترکی
[روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
rag rug
U
قالیچه چهل تکه
[در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
nep
U
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
Mother-daughter boteh design
U
طرح بته جقه مادر و بچه
[این طرح در فرش های قشقایی، خمسه و بعضی دیگر از طرح ها به چشم می خورد و شامل یک بته جقه بزرگ و یک بته کوچک در دل یکدیگر است.]
Mina-khani design
U
طرح میناخانی
[این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
warsaw treaty
U
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
plaiting
U
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com