Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vesture
U
منافع و نمائات زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
separable accretions and benefits
U
نمائات و منافع منفصله
original and derivative estate
U
اصل مال یا نمائات یا منافع ان
the profits and accretions which are an
U
منافع و نمائات متصله مال
quicquid plantatur solo , solo cedit
U
منضمات و نمائات زمین متعلق به ان است
emblements
U
منافع حاصله از زمین
explees
U
اجاره بها یا منافع زمین
shifting use
U
مالکیت منافع زمین با درج شرط به نفع ثالث
severalty
U
مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
profits a prendre
U
درCL عامل در حق علف چر وسایر منافع حاصله از زمین هم ذیحق میشود
invisible hand
U
فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
accession
U
نمائات
emblements
U
نمائات
attachments
U
نمائات متصل
accessories
U
نمائات منفصل
accessory
U
نمائات و نتایج
usufruct
U
حق استفاده از عین و نمائات
realty
U
دارایی غیرمنقول و نمائات و منضمات ان
earnings
U
منافع
perquisites
U
منافع
revenue
U
منافع
perquisite
U
منافع
public interest
U
منافع عامه
economic interest
U
منافع اقتصادی
vested interests
U
منافع مقرره
vested interest
U
منافع مقرره
spillover benefits
U
منافع خارجی
harmony of interests
U
هماهنگی منافع
pure interest
U
منافع خالص
conflict of interest
U
تضاد منافع
windfall gains
U
منافع اتفاقی
private benefits
U
منافع خصوصی
harmony of interests
U
سازگاری منافع
union
U
اشتراک منافع
conflict of interest
U
برخورد منافع
capital gains
U
منافع سرمایهای
class interests
U
منافع طبقاتی
tangible benefits
U
منافع مرئی
public interest
U
منافع عمومی
fictious dividened
U
منافع موهوم
public benefits
U
منافع عمومی
fictitious dividens
U
منافع موهوم
net benefits
U
منافع خالص
benefit spillovers
U
نشر منافع
mutual interests
U
منافع مشترک
unions
U
اشتراک منافع
undistributed earnings
U
منافع توزیع نشده
self regard
U
حفظ منافع شخصی
valuation of benefits
U
ارزش گذاری منافع
rent
U
مال الاجاره منافع
gains from trade
U
منافع حاصل از تجارت
windfall gains
U
منافع باد اورده
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
solidarity
U
اشتراک منافع ومسئولیتها
beneficial ownership
U
مالکیت به نسبت منافع
undistributed earnings
U
منافع تقسیم نشده
it is p to our interests
U
برای منافع مازیان اوراست
tangible benefits
U
منافع مشهود فواید عینی
measurement of benefits and costs
U
اندازه گیری منافع و هزینه ها
emblements
U
منافع حاصله اززمین مزروعی
protection and indemnity club
U
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
pray in aid
U
دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
p&l club
U
club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
saving
U
خودداری ازمصرف وجوه عدم تقسیم منافع و افزودن ان به سرمایه
apportionment
U
افراز سرشکن کردن هزینه به چندسال به نسبت منافع حاصله در هر سال
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
lease
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
U
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
contra preferentum rule
U
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
estate in common
U
درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
terming
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
termed
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
term
U
مدت استمرار تصرف مال غیرمنقول مدت تمتع از منافع مدت محدودی که یک دادگاه جهت طرح و فصل دعاوی تشکیل داده است
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
totalitarianism
U
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
floor
U
کف زمین
norland
U
زمین
floors
U
کف زمین
cinder tracks
U
زمین دو
cinder track
U
زمین دو
grazed
U
زمین
soil
U
زمین
graze
U
زمین
grazes
U
زمین
soils
U
زمین
land n
U
زمین
globe
U
زمین
floored
U
کف زمین
lackland
U
بی زمین
soiling
U
زمین
tellus
U
زمین
extra terrestrial
U
زمین
domains
U
زمین
terrain
U
زمین
domain
U
زمین
acre
U
زمین
ground surface
U
کف زمین
real estate
U
زمین
acres
U
زمین
rooter
U
زمین کن
ground
U
زمین
ground
U
کف زمین
ground
U
: زمین
geodetically
U
زمین
aerospace
U
جو زمین
earthing
U
زمین
ground line
U
خط زمین
earth
U
زمین
floor
U
کف زمین
grass roots
U
کف زمین
ground
[British]
[floor]
U
کف زمین
field
U
زمین
globes
U
زمین
land
U
زمین
earths
U
زمین
fields
U
زمین
fielded
U
زمین
this earthly round
U
زمین
ends
U
زمین حریف
end
U
زمین حریف
grounding
U
ایجاد زمین
orbit of the earth
U
مدار زمین
ended
U
زمین حریف
rear court
U
انتهای زمین
open country
U
زمین باز
west
U
مغرب زمین
original ground
U
زمین طبیعی
ground level
U
سطح زمین
grounding
U
زمین کردن
rammer
U
زمین کوب
ground level
U
تراز زمین
occident
U
مغرب زمین
rootle
U
زمین راباپوزکندن
salle d'armes
U
زمین شمشیربازی
neutral earth
U
زمین خنثی
sandy soil
U
زمین ماسهای
natural ground
U
زمین طبیعی
routes
U
به زمین نشاندن
mool
U
زمین خشک
mixed graze
U
توام زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com