English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
May I park there? U ممکن است اینجا پارک کنم؟
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
let us say U فرض کنیم
briefly speaking U مختصر کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
let us play U بازی کنیم
let us be brief U کوتاه کنیم
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
here U در اینجا
so far U تا اینجا
thus far U تا اینجا
here U اینجا
hither U به اینجا
in these parts <adv.> U در اینجا
in this country <adv.> U در اینجا
hitherto U تا اینجا
where U اینجا
hither U اینجا
We are short of space here . U اینجا جا کم داریم
up and down U اینجا وانجا
passim U اینجا وانجا
i am a stranger here U من اینجا غریبم
here and there U اینجا انجا
lodging U منزل
dwellings U منزل
pied-a-terre U منزل
hospice U منزل
inns U منزل
inn U منزل
biding U منزل
lodgings U منزل
hospices U منزل
pieds-a-terre U منزل
stage U منزل
stages U منزل
hearth U منزل
hearths U منزل
dwelling U منزل
lodges U منزل
halting place U منزل
habitation U منزل
habitations U منزل
abodes U منزل
abode U منزل
withindoors U در منزل
houses U منزل
domicile U منزل
commorancy U منزل
lodged U منزل
home U منزل
lodge U منزل
homes U منزل
house U منزل
domiciles U منزل
housed U منزل
houseful U یک منزل بر
i do not belong here U من اهل اینجا نیستم
i had hom there U اینجا گیرش اوردم
Make some room here. U یک قدری اینجا جا باز کن
I wI'll get off here. U اینجا پیاده می شوم
isn't he there U ایا او اینجا نیست
At this point of the conversation. U صحبت که به اینجا رسید
no one is here U هیچکس اینجا نیست
i wish to stay here U میخواهم اینجا بمانم
I am just passing through. از اینجا عبور میکنم.
Out with them! U بروند بیرون [از اینجا] !
here lies U در اینجا دفن است
I am just passing through. فقط از اینجا میگذرم.
hereon U در این مورد در اینجا
Let us get out of here! U برویم از اینجا بیرون!
Come here tomorrow . U فردا بیا اینجا
make oneself scarce <idiom> U دور شو ،از اینجا برو
take up ones abode U منزل کردن
dwelling house U منزل مسکونی
encage U منزل دادن
to shift one's lodging U تغییردادن منزل
lodgment or lodge U منزل گیری
house arrest U توقیف در منزل
accomodate U منزل دادن
household economy U تدبیر منزل
residance telephone U تلفن منزل
dwellings U منزل کردن
dwelling U منزل کردن
encamp U منزل دادن
encamped U منزل دادن
encamping U منزل دادن
encamps U منزل دادن
housework U کار منزل
to take up one's quarters U منزل کزدن
lodges U منزل کردن
accommodating U منزل مناسب
housekeeping U اداره منزل
home address U آدرس منزل
camp U منزل کردن
camped U منزل کردن
camps U منزل کردن
abide U منزل کردن
abided U منزل کردن
dwelt U منزل داشت
lodges U منزل دادن
alfresco U خارج از منزل
home economics U اقتصاد منزل
lodged U منزل کردن
home economics U تدبیر منزل
lodge U منزل کردن
dwelt U منزل کرد
digging U خانه منزل
homeward U بطرف منزل
lodge U منزل دادن
lodged U منزل دادن
roosts U منزل کرن
house U منزل گزیدن
accommodates U منزل دادن
outdoors U خارج از منزل
to move out U [از منزل] رفتن
quarters U منزل بخش
He came out of the house. U از منزل درآمد
abides U منزل کردن
roosting U منزل کرن
roosted U منزل کرن
roost U منزل کرن
houses U منزل گزیدن
boarded U منزل کردن
board U منزل کردن
housed U منزل گزیدن
accommodate U منزل دادن
accommodated U منزل دادن
Is there a car wash? U آیا اینجا کارواش هست؟
Is there a car wash? U آیا اینجا ماشینشویی هست؟
I feel like a fifth wheel. U من حس می کنم [اینجا] اضافی هستم.
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
He came over here in a mad rush. U او [مرد] با کله اینجا آمد.
The bus to ... stops here. U اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
I am here on business. برای کار اینجا آمدم.
I am here on business. برای تجارت اینجا آمدم.
None of that here. Nothing doing here. U اینجا از این خبرها نیست
He promised me to be here at noon . U به من قول داد ظهر اینجا با شد
He usually drops by to see me . U غالبا" می آید اینجا بدیدن من
There is no point in his staying here . His staying here wont serve any purpose. U ماندن او در اینجا بی فایده است
It is extremely hot in here . U اینجا بی اندازه گرم است
I dropped in to say hello. U آمدم اینجا یک سلامی بکنم
I've been here for five days. U پنج روزه که من اینجا هستم.
It is pointless for her to come here . U موضوع ندارد اینجا بیاید
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
It has been a very enjoyable stay. در اینجا به من خیلی خوش گذشت.
Please sign here. لطفا اینجا را امضا کنید.
I am here on holiday. من برای تعطیلات به اینجا آمدم.
take away your things U اسباب خود را از اینجا ببرید
some one must stay here U یک کسی باید اینجا بماند
what is your business here U کار شما اینجا چیست
WI'll you take me home? U مرا به منزل می رسانید ؟
withindoors U اشخاص داخل منزل
to fix up U منزل دادن پوشانیدن
houseplants U گیاه توی منزل
houseplant U گیاه توی منزل
Is there anybody at home ? Anybody home ? U کسی منزل هست ؟
well lodged U دارای منزل راحت
To put up at a place . U درجایی منزل کردن
halfway house U منزل نیمه راه
halfway houses U منزل نیمه راه
accommodation U منزل وسایل راحتی
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
petted U حیوان اهلی منزل
manors U ملک تیولی منزل
accommodations U منزل وسایل راحتی
to move out U [از منزل] بارکشی کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com