English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
sea captain U ملاح بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
matelot U ملاح
jack tar U ملاح
sailors U ملاح
sailor U ملاح
sailer U ملاح
an old salt U ملاح
seaman U ملاح جاشو
sailorly U ملاح وار
seamen U ملاح جاشو
go to sea U ملاح شدن
to follow the sea U ملاح بودن
ferryman U ملاح کشتی گذاره
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
grossest U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
majestic U بزرگ
grossing U بزرگ
mighty U بزرگ
greatest U بزرگ
grosses U بزرگ
mightiest U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
gross U بزرگ
smaller U بزرگ نه
mightier U بزرگ
highest U بزرگ
grossed U بزرگ
grosser U بزرگ
vast U بزرگ
gates U در بزرگ
gate U در بزرگ
grave U بزرگ
spankings U بزرگ
graves U بزرگ
gravest U بزرگ
smallest U بزرگ نه
spanking U بزرگ
small U بزرگ نه
massive U بزرگ
great- U بزرگ
great U بزرگ
immane U بزرگ
macro U بزرگ
headmen U بزرگ
headman U بزرگ
hugeous U بزرگ
vasty U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
extras U بزرگ
massively U بزرگ
long ton U تن بزرگ
large U بزرگ
larger U بزرگ
extensive U بزرگ
nonus U بزرگ
majuscule U بزرگ
adult U بزرگ
full bottomed U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
large sized U بزرگ
majuscular U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
egregious U بزرگ
decuman U بزرگ
dignified U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
doyennes U زن بزرگ
jumbo U بزرگ
jumbos U بزرگ
megapod U بزرگ پا
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
voluminous U بزرگ
large sized a U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
swith U بزرگ
adults U بزرگ
big U بزرگ
king size U بزرگ
of a large size U بزرگ
high U بزرگ
highs U بزرگ
major U بزرگ
swingeing U بزرگ
wallopings U بزرگ
majoring U بزرگ
eminent U بزرگ
walloping U بزرگ
stour U بزرگ
propylon U در بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
bulky U بزرگ
bulkiest U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
majored U بزرگ
bulkier U بزرگ
largen U بزرگ شدن
largen U بزرگ کردن
abbot U راهب بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
largen vi U بزرگ کردن
larged sized U اندازه بزرگ
large intestine U روده بزرگ
leading nations U ملتهای بزرگ
lives of great men U مردمان بزرگ
large detail U جزء بزرگ
large ship U کشتی بزرگ
large ship U ناو بزرگ
largen vi U بزرگ شدن
long boat U کرجی بزرگ
large aircraft U هواپیمای بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
bulldog U نوعی سگ بزرگ
billows U موج بزرگ اب
dignitary U شخص بزرگ
amplified U بزرگ شدن
magnifier U بزرگ کننده
amplifies U بزرگ شدن
magnifcation U بزرگ سازی
amplify U بزرگ شدن
amplifying U بزرگ شدن
macrography U بزرگ نگاری
macrocyte U هاگدان بزرگ
enlarge U بزرگ کردن
enlarged U بزرگ کردن
magnifier U بزرگ ساز
main frame U کامپیوتر بزرگ
bulk U قسمت بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
master mind U فکر بزرگ
main U بزرگ تمام
mandore U ماندولین بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
abbots U راهب بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
major epilepsy U صرع بزرگ
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
enlarges U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
maximises U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
macrocephaly U بزرگ سری
magnified U بزرگ کردن
magnifies U بزرگ کردن
magnify U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
grandmothers U مادر بزرگ
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
billowing U موج بزرگ اب
grand mal U صرع بزرگ
grand duke U دوک بزرگ
grand duchess U دوشس بزرگ
grand conanical U بندادی بزرگ
mausoleum U ارامگاه بزرگ
mausoleums U ارامگاه بزرگ
gor bellied U شکم بزرگ
goodman U بزرگ خانواده
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
aggrandize U بزرگ کردن
giant slalmon U مارپیچ بزرگ
grand mother U مادر بزرگ
zooms U بزرگ کردن
grannie U مادر بزرگ
grandurncle U دایی بزرگ
grandsire U پدر بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
grandsir U پدر بزرگ
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com