English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
red tape U مقررات دست و پاگیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
obstacle U پاگیر
obstaele U پاگیر
caltrop U پاگیر
impediments U چیزهای دست و پاگیر
impediment U چیزهای دست و پاگیر
crossrial carriage U پاگیر تیر عرضی
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
regulation U مقررات
precept U مقررات
provisions U مقررات
precepts U مقررات
requirement U مقررات
measure U مقررات
arrangement U مقررات
disposition U مقررات
regulations U مقررات
arrangements U مقررات
instruction for assembly U مقررات نصب
by rule U طبق مقررات
by law U طبق مقررات
army regulation U مقررات ارتشی
holding U نقض مقررات
ordinances U مقررات محلی
laws of the game U مقررات مسابقه
control measures U مقررات کنترلی
trancscendent U ماورای مقررات
mounting instruction U مقررات نصب
military doctorine U مقررات نظامی
The regulations in force . U مقررات جاری
infraction U نقض مقررات
government regulation U مقررات دولتی
operating instruction U مقررات کار
standard specification U مقررات استاندارد
disciplinary regulation U مقررات انضباطی
ordinance U مقررات محلی
sanctioned laws U قوانین یا مقررات مصوبه
tariff regulations U مقررات تعرفه بندی
illegally U برخلاف قانون و مقررات
ruled based deduction U استنباط بر مبنای مقررات
To be observant of the regulations . U ملاحظه مقررات را کردن
illicit U نا مشروع مخالف مقررات
manual U مقررات کتاب راهنما
assembly instrudactions U مقررات یا دستورات نصب
officialism U رسمیت مقررات اداری
lodge-books U کتاب مقررات معماری
instituting U اصل قانونی مقررات
institutes U اصل قانونی مقررات
instituted U اصل قانونی مقررات
institute U اصل قانونی مقررات
conditions U مقررات و شرایط اسبدوانی
discipline and adjustment board U هیئت تدوین مقررات انضباطی
inland rules U مقررات حرکت در ابهای داخلی
formally U مقررات رسمی یا اداری فاهرا"
european community competition rules U مقررات رقابت در جامعه اروپا
meter rule U مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
poach U برخلاف مقررات شکار صید کردن
regulatory signs U علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
poached U برخلاف مقررات شکار صید کردن
poaches U برخلاف مقررات شکار صید کردن
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
road discipline U مقررات عبور و مرور روی جاده
highway dispatch U مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
in duly substantiated cases U در موارد طبق مقررات اثبات شده
where justified U در موارد طبق مقررات اثبات شده
where there is a valid reason U در موارد طبق مقررات اثبات شده
There is an outcry against these regulations. U همه از این مقررات فریادشان بلند است
unmilitary U بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
The regulations are stI'll in force ( effect ) . U این مقررات هنوز بقوت خود با قی است
prodify U تغییر دادن در تولیداتومبیلهای مسابقه طبق مقررات
inspectors U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
deviations U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
deviation U از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
curfew U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
curfews U مقررات حکومت نظامی وخاموشی در ساعت معین شب
inspector U داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
last chance rule U مقررات مربوط به اجتناب ازتصادم با قایقهای دیگر
expedite rule U مقررات سرعت بخشیدن به بازی پینگ پنگ
marquis queensberry rules U مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
systems U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
observer U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers U گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
gamesmanship U مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
fouler U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foul U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
foulest U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouled U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
fouls U فول مانند چنگ زدن هل دادن دویدن یا پریدن غیرمجاز لغزیدن و زدن بازیگر مقابل و مجازات این خطاها اخطار و اخراج موقت یا دیسکالیفه و اکسکلود است نقض مقررات
arms control measures U مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com