Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gilt edged
U
مقدم ممتاز
gilt-edged
U
مقدم ممتاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pre preference
U
مقدم بر سهام مقدم
distinguished
U
ممتاز
eximious
U
ممتاز
first class
U
ممتاز
preferential
U
ممتاز
of d.
U
ممتاز
pre-eminent
U
ممتاز
advantageous
U
ممتاز
summa cum laude
U
ممتاز
ditinct
U
ممتاز
excellent
U
ممتاز
prized
U
ممتاز
immense
U
ممتاز
superior
U
ممتاز
superiors
U
ممتاز
distinctive
U
ممتاز
privileged
U
ممتاز
distinct
U
ممتاز
prize
U
ممتاز
prizes
U
ممتاز
prizing
U
ممتاز
gilt edge
U
ممتاز
privieged
U
ممتاز
knockout
U
ممتاز
knockouts
U
ممتاز
cordon bleu
U
ممتاز
elite
U
ممتاز
recherche
U
ممتاز
first-rate
U
ممتاز
privileged shares
U
سهام ممتاز
privileged share
U
سهم ممتاز
distinguished unit
U
یکان ممتاز
hotdog
U
ورزشکار ممتاز
privileged mode
U
حالت ممتاز
selectman
U
شخص ممتاز
sharp shooter
U
تیرانداز ممتاز
unprivileged
U
غیر ممتاز
toppings
U
عالی ممتاز
good
U
ممتاز ارجمند
forehands
U
قسمت ممتاز
forehand
U
قسمت ممتاز
PR
U
سهام ممتاز
scholars
U
شاگر ممتاز
scholar
U
شاگر ممتاز
topping
U
عالی ممتاز
illustrious
U
درخشان ممتاز
first class brick
U
اجر ممتاز
preferred creditor
U
طلبکار ممتاز
preferred stock
U
سهم ممتاز
privieged program
U
برنامه ممتاز
privieged operation
U
عمل ممتاز
select
U
ممتاز منتخب
pererence
U
سهم ممتاز
preference shares
U
سهام ممتاز
preferential claims
U
طلب ممتاز
privileged creditor
U
طلبکار ممتاز
preferred shares
U
سهام ممتاز
privileged instruction
U
دستورالعمل ممتاز
selected
U
ممتاز منتخب
privileged mode
U
وجه ممتاز
sovereign
U
خوب و ممتاز
experts
U
تیرانداز ممتاز
selects
U
ممتاز منتخب
expert
U
تیرانداز ممتاز
high resistance cement
U
سیمان ممتاز
sovereigns
U
خوب و ممتاز
premiering
U
مقدم
premiered
U
مقدم
premieres
U
مقدم
premiere
U
مقدم
headmost
U
مقدم
preferent
U
مقدم
prior to
U
مقدم بر
preeminent
U
مقدم
proleptic
U
مقدم
aforehand
U
مقدم
antecessor
U
مقدم
frontline
U
خط مقدم
beforehand
U
مقدم بر
advancing
U
مقدم
precedent
U
مقدم
precedents
U
مقدم
advances
U
مقدم
preferred
U
مقدم
premier
U
مقدم
premiers
U
مقدم
leading
U
مقدم
prior
U
مقدم
advance
U
مقدم
previous
U
مقدم
expert badge
U
نشان تیرانداز ممتاز
distinguished service cross
U
نشان خدمت ممتاز
preference bonds
U
اوراق قرضه ممتاز
whizzbang
U
ممتاز خارق العاده
distinguished flying cross
U
نشان ممتاز پرواز
whizbang
U
ممتاز خارق العاده
front lines
U
خط مقدم جبهه
forward observer
U
دیدبان مقدم
forward command post
U
پاسگاه مقدم
transpose
U
مقدم وموخرکردن
entrepreneurs
U
مقدم کمپانی
entrepreneur
U
مقدم کمپانی
front lines
U
خطوط مقدم
antecedent
U
مقدم مقدمه
antecedents
U
مقدم مقدمه
preferred shares
U
سهام مقدم
preferential
U
مقدم ترجیحی
leading zeros
U
صفرهای مقدم
leading zero
U
صفر مقدم
leading edge
U
لبه مقدم
precedents
U
ماقبل مقدم
precedents
U
مقدم بر مسبوق به
precedent
U
ماقبل مقدم
precedent
U
مقدم بر مسبوق به
preferent claims
U
دعاوی مقدم
forego
U
مقدم بودن بر
preoccupations
U
کار مقدم
transposes
U
مقدم وموخرکردن
assumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
preconditioned
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
premised
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
precedes
U
مقدم بودن
precede
U
مقدم بودن
presumed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
presupposed
<adj.>
<past-p.>
U
فرضیه مقدم
preoccupation
U
کار مقدم
forwent
U
مقدم بودن بر
foregoes
U
مقدم بودن بر
transposing
U
مقدم وموخرکردن
first
U
یکم مقدم
apriori
U
مقدم بر تجربه
advanced
U
جلویی مقدم
forgoes
U
مقدم بودن بر
forgoing
U
مقدم بودن بر
vaward
U
مقدم پیشقراول
advance observer
U
دیدبان مقدم
forgone
U
مقدم بودن بر
classing
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classed
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
classes
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
showpiece
U
نمونه ممتاز ویژه نمایش
discriminates
U
با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminated
U
با علائم مشخصه ممتاز کردن
edward j. neil award
U
جایزه بوکسور ممتاز سال
discriminate
U
با علائم مشخصه ممتاز کردن
eclipse award
U
جایزه سوارکار ممتاز سال
showpieces
U
نمونه ممتاز ویژه نمایش
class
U
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
advanced landing field
U
پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field
U
پایگاه فرود مقدم
advanced fleet anchorage
U
لنگرگاه مقدم ناوگان
aircontroller
U
نافر مقدم هوایی
modus ponens
U
وضع مقدم
[ریاضی]
forward air controller
U
نافر مقدم هوایی
acorns
U
گروه امادی مقدم
gilt edge
U
مقدم درجه اول
acorn
گروه آمادی مقدم
primers
U
ماده منفجره مقدم
permute
U
مقدم و موخر کردن
primer
U
ماده منفجره مقدم
it takes of the others
U
بردیگران مقدم است
First Ladies
U
زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
accessit
U
امتیازی که به شاگردان ممتاز داده میشود
First Lady
U
زنی که در رشتهی خود ممتاز باشد
to give priority to
U
پیشی دادن به مقدم دانستن بر
premisses
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
premise
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
advance base
U
پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance section
U
قسمت مقدم در منطقه مواصلات
premised
U
فرض قبلی فرضیه مقدم
His path was strewn with flowers .
U
مقدم اورا گلباران کردند
brown major
U
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
this duty precedes all others
U
این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
rationalism
U
سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
hook
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hooks
U
روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
valedictorians
U
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
valedictorian
U
دانشجوی ممتاز فارغ التحصیل که خطابه جشن فارغ التحصیلی را میخواند
zero compression
U
روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
antedated cheque
U
چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com