English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
His path was strewn with flowers . U مقدم اورا گلباران کردند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
he was engagedon probation U بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
Everybody condemned his foolish behaviour . U همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
The bandits stripped him of all his belongines . U دزدهای سر گردنه ( راهزنان ) اورا لخت کردند
pre preference U مقدم بر سهام مقدم
her U اورا
they proclaimed him sovereign U جلوس اورا
he was sent to england U اورا فرستادندبانگلستان
out with him U اورا بیرون کنید
they intended to kill him U میخواستند اورا بکشند
they intended to kill him U قصدکشتن اورا داشتند
i had a great wish to see him U داشتم که اورا به بینم
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
I wI'll get (persuade)him to sign . U اورا حاضر بامضاء می کنم
He is called by this name. U اورا به این رسم می خوانند
They consider him as an outsider . U اورا غریبه بحساب می آورند
He was not admitted to the university. U اورا به دانشگاه راه ندادند
We havent seen him for ages. U سالهاست اورا ندیده ایم
Such extravagances ruined him. U این ولخرجی ها اورا زمین زد
the instant i saw him U بمحض اینکه اورا دیدم
They gave him a sound thrashing . U اورا کتک مفصلی زدند
he was ordained priest U اورا بسمت کشیش گماشتند
I wish I could meet ( see ) her . U کاش می توانستم اورا ببینم
they a his death to poison U مرگ اورا ازخوردن زهرمی دانند
She was pretty when I saw her at close quarters . U از نزدیک که اورا دیدم خوشگه بود
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
Providence watches over him. U از عالم غیب اورا حفا ظت می کنند
The referee put a boycott on him . U داور اورا از بازی محروم کرد
Leave her alone. U اورا تنها (بحال خود ) بگذار
I reckoned him as my friend. U اورا دوست خود حساب می کردم
I gave him a piece of my mind . I told him off. I gave him a good dressing down . U اورا شستم وگذاشتم کنار ( پر خاش )
She loves him in spite lf sll his faults . U با وجود تمام عیبهایش اورا دوست دارد
the churach built him up U کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
diver's mate U یار اب باز که اورا ازاب بالا می کشد
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
she was her putative daughter U اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
he should better to led than U باید اورا دلالت کرد زور فایده ندارد
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
he was refused employment U کردند
to hold any one to ransom U کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
The trees are in bloom . U درختها گه کردند
they mulcted him U او را جریمه کردند
they proclaimed him sovereign U اعلان کردند
they put their heads together U با هم مشورت کردند
frontline U خط مقدم
premiering U مقدم
aforehand U مقدم
antecessor U مقدم
proleptic U مقدم
prior to U مقدم بر
beforehand U مقدم بر
preferent U مقدم
preeminent U مقدم
headmost U مقدم
premieres U مقدم
premiered U مقدم
premiere U مقدم
advancing U مقدم
advances U مقدم
premiers U مقدم
precedent U مقدم
premier U مقدم
advance U مقدم
prior U مقدم
leading U مقدم
preferred U مقدم
previous U مقدم
precedents U مقدم
It was required of me . They imposed it on me . U آنرا به من تکلیف کردند
he was sent to england U به انگلیس اعزام کردند
they had words U باهم نزاع کردند
they put up a good fight U جنگ خوبی کردند
what a ready welcome i found! U چه حسن استقبالی از من کردند !
They escaped under cover of darkness. U درتاریکی شب فرار کردند
They greeted each other. U با هم سلام وتعارف کردند
They pinched my keys. U کلیدهایم رابلند کردند
potsdom agreement U تاکید وتشریح کردند
entrepreneur U مقدم کمپانی
antecedent U مقدم مقدمه
apriori U مقدم بر تجربه
preferential U مقدم ترجیحی
gilt-edged U مقدم ممتاز
preoccupation U کار مقدم
preoccupations U کار مقدم
advanced U جلویی مقدم
first U یکم مقدم
gilt edged U مقدم ممتاز
antecedents U مقدم مقدمه
vaward U مقدم پیشقراول
precedents U مقدم بر مسبوق به
entrepreneurs U مقدم کمپانی
forego U مقدم بودن بر
foregoes U مقدم بودن بر
precedents U ماقبل مقدم
forgoes U مقدم بودن بر
forgoing U مقدم بودن بر
forgone U مقدم بودن بر
precedent U ماقبل مقدم
forwent U مقدم بودن بر
preferred shares U سهام مقدم
precedent U مقدم بر مسبوق به
preferent claims U دعاوی مقدم
transposes U مقدم وموخرکردن
transposing U مقدم وموخرکردن
premised <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
preconditioned <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
assumed <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
front lines U خطوط مقدم
front lines U خط مقدم جبهه
forward observer U دیدبان مقدم
forward command post U پاسگاه مقدم
transpose U مقدم وموخرکردن
presumed <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
leading zeros U صفرهای مقدم
precede U مقدم بودن
leading zero U صفر مقدم
advance observer U دیدبان مقدم
leading edge U لبه مقدم
precedes U مقدم بودن
presupposed <adj.> <past-p.> U فرضیه مقدم
They beat each other black and blue. U همدیگر را خونین ومالین کردند
bombers raided the city U بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
He was deported from Iran. U اورااز ایران اخراج کردند
they poured toward that city U سوی ان شهر هجوم کردند
They were talking in Spanish . U بزبان اسپانیولی صحبت می کردند
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
The kids stamped on the ants . U بچه ها مورچه را با لگه له می کردند
the house was highly rated U خانه رازیاد تقویم کردند
its was extended U مدت اعتبارانرا دراز کردند
forward air controller U نافر مقدم هوایی
aircontroller U نافر مقدم هوایی
permute U مقدم و موخر کردن
acorns U گروه امادی مقدم
advanced landing field U پایگاه هوایی مقدم
advanced landing field U پایگاه فرود مقدم
advanced fleet anchorage U لنگرگاه مقدم ناوگان
primers U ماده منفجره مقدم
primer U ماده منفجره مقدم
it takes of the others U بردیگران مقدم است
modus ponens U وضع مقدم [ریاضی]
gilt edge U مقدم درجه اول
acorn گروه آمادی مقدم
I had my car broken into last week. U هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
We sent for the doctor. U برای ما این دکتر را صدا کردند.
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
The soldirs leg was amputated . U پای سرباز را قطع کردند ( بریدند )
Fatimid U [پادشاهان اسلامی که در مصر حکومت می کردند.]
He was framed. U برایش پاپوش دوختند ( توطئه کردند )
bombers raided the city U بمب افگن هابران شهرحمله کردند
They shook hand and made up. U با یکدیگر دست دادند وآشتی کردند
the exercised thier veto U انها حق وتوی خود را اعمال کردند
she was shot for a spy U اورابه تهمت جاروزی تیرباران کردند
he paid through the nose U زیاد به او تحمیل کردند گوشش را بریدند
antigone U دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
premise U فرض قبلی فرضیه مقدم
premised U فرض قبلی فرضیه مقدم
to give priority to U پیشی دادن به مقدم دانستن بر
advance base U پایگاه مقدم صحنه عملیات
advance section U قسمت مقدم در منطقه مواصلات
premisses U فرض قبلی فرضیه مقدم
they howled the speaker down U سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
inns of chancery U عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
They I got confused . U آنقدر ازمن سؤال کردند که گیج شدم
knickerbocker U زاده هلندی هایی که به york new کوچ کردند
corinthian brass or bronze U یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
The planes pin- pointed the enemy targets . U هواپیما ها گشتند تا هدفهای دشمن را دقیق پیدا کردند
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
The victors demanded unconditional surrender . U فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
leet U دادگاهی که تیول داران سالی یا ششماه یکبار برپا می کردند
Few reporters dared to enter the war zone. U چندی از خبرنگاران جرأت کردند وارد منطقه جنگی بشوند.
Our children have all left home now, but [except] [bar] one. U همه بچه های ما خانه را ترک کردند به غیر از یکی.
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
The room is bare of furniture . U این اتاق خیلی لخت کردند ( مبلمان کافی ندارد )
Boer U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
Boers U سفید پوستی که نیاکانش در قرن هفدهم از هلند کوچ کردند
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
this duty precedes all others U این وفیفه مقدم بر همه وفایف دیگر است
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
myrmidon U یکی از اهالی جنگجوی thessalyکه در جنگ troyپادشاه خودرا پیروی کردند
sabbatical year U در دوران یهودیان باستان سال هفتم که طی آن زمین را آیش می کردند و بدهکاران را می بخشیدند
Quantel U شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
mohock U تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
they rejected his proposition U پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
generation U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
generations U کامپیوترهای اصلی که طبق فناوری بر حسب نور ساخته شده اند و شروع به کار کردند
rationalism U سیستم فکری که عقل و استدلال عقلی را مقدم بر هر چیز جهت کشف حقیقت می داند
hooks U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook U روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it. U ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
tripartite declaration of 0 U اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
I had pins and needles in my legs. U ساق پاهایم [در اثر خواب رفتگی] مور مور می کردند.
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
brian kellogg U پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
masters U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered U ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com