English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 109 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
preamble U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
preambles U مقدمه وراهنمای نظامنامه یامقررات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prologize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
prologuize U مقدمه نوشتن مقدمه گفتن
byelaw U نظامنامه
bylaw U نظامنامه
workbooks U نظامنامه
workbook U نظامنامه
regulation U نظامنامه
by low U نظامنامه داخلی
precepts U نظامنامه پند
statute book U کتاب نظامنامه
precept U نظامنامه پند
internal ruling U نظامنامه داخلی
rules of procedure U نظامنامه داخلی
constitutions U مشروطیت اساسنامه و نظامنامه
manual U کتاب دستی نظامنامه
constitution U مشروطیت اساسنامه و نظامنامه
regulation U نظامنامه مقررات و نظامات نظام تنظیم
introductions U مقدمه
prefacing U مقدمه
preambles U مقدمه
preface U مقدمه
prefaced U مقدمه
prefaces U مقدمه
preliminarily U مقدمه
isagoge U مقدمه
prelusion U مقدمه
preparatorily U مقدمه
preparatory to U در مقدمه
inductility U مقدمه
incipit U مقدمه
front matter U مقدمه
foretoken U مقدمه
prima facia U مقدمه
prolegomenon U مقدمه
preludes U مقدمه
prelude U مقدمه
sinfonia U مقدمه
introduction U مقدمه
snapping U بی مقدمه
lead up U مقدمه
snaps U بی مقدمه
protasis U مقدمه
snapped U بی مقدمه
snap U بی مقدمه
inductions U مقدمه
induction U مقدمه
lead-up U مقدمه
overtures U مقدمه
preamble U مقدمه
sudden U بی مقدمه
overture U مقدمه
set up U مقدمه چینی
preliminarily U بطور مقدمه
lemma U مقدمه موضوع
pop U بی مقدمه اوردن
major premise U مقدمه کبری
minor premise U مقدمه صغری
preamble of a statute U مقدمه قانون
proem U مقدمه سراغاز
antecedent U مقدم مقدمه
pops U بی مقدمه اوردن
preamble of a treaty U مقدمه معاهده
preconidtion U شرط مقدمه
prelude to a play U مقدمه نمایش
setup U مقدمه چینی
antecedents U مقدم مقدمه
popped U بی مقدمه اوردن
cold snap U یخ بندان بی مقدمه
cold snaps U یخ بندان بی مقدمه
forepart U سر ودست مقدمه
preamble U مقدمه نوشتن
preamble U مقدمه سند
catastasis U دیباچه مقدمه
preambles U مقدمه نوشتن
foreparts U سر ودست مقدمه
exordium U مقدمه سردفتر
preambles U مقدمه سند
impulse buying U خرید بی مقدمه
pops U بی مقدمه فشار اوردن
prologue U مقدمه پیش گفتار
protasis and epitasis U مقدمه و متن نمایش
preamble U سراغاز مقدمه کتاب
popped U بی مقدمه فشار اوردن
prolegomenous U دارای مقدمه طولانی
short U بی مقدمه پیش از وقت
shorter U بی مقدمه پیش از وقت
prologues U مقدمه پیش گفتار
preambles U سراغاز مقدمه کتاب
proem U مقدمه سخنرانی شروع
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
pop U بی مقدمه فشار اوردن
it was a p to another book U مقدمه کتاب دیگربود
shortest U بی مقدمه پیش از وقت
introductory U وابسته به مقدمه معارفهای
i took him up short U بی مقدمه جلو او را گرفتم
precritical U مقدمه بحران قبل از وخامت
this wind preludes thunder U این باد مقدمه رعد است
spate U تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
adlib U بدون مقدمه صحبت کردن بمیل خود
front U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting U مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
premises U خصوصیات ملک که در مقدمه سند درج میشود خانه ومتعلقات ان
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com