Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hallow
U
مقدس کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
halidom
U
چیز مقدس جای مقدس
hallowed
U
مقدس
sacrosanct
U
مقدس
prayerful
U
مقدس
inviolable
U
مقدس
numinous
U
مقدس
saint
U
مقدس
saints
U
مقدس
sanctimonious
U
مقدس
sanctified
U
مقدس
saintly
U
مقدس
sacred
U
مقدس
holiest
U
مقدس
holier
U
مقدس
venerable
U
مقدس
holy
U
مقدس
heavenly minded
U
مقدس
halidome
U
جای مقدس
holily
U
بطور مقدس
st.michael
U
پطرس مقدس
scripture
U
کتاب مقدس
Holly Sepulchre
U
مقبره مقدس
holy legislator
U
شارع مقدس
scriptures
U
کتاب مقدس
halidome
U
چیز مقدس
holyday
U
روز مقدس
innocent
U
مبرا مقدس
Holy Writ
U
کتاب مقدس
Holy Week
U
هفتهی مقدس
tartuffe
U
خشکه مقدس
sanctimony
U
مقدس نمایی
tartuffe
U
مقدس ریایی
sanctified airs
U
مقدس نمایی
dedication cross
U
صلیب مقدس
St
U
مخفف مقدس
SS
U
مخفف مقدس
relic
U
اثار مقدس
relics
U
اثار مقدس
Holy Father
U
پدر مقدس
sacred books
U
کتابهای مقدس
moralistic
U
خشکه مقدس
tartufe
U
مقدس ریایی
sacred places
U
جاهای مقدس
tartufe
U
خشکه مقدس
fiesta
U
روز مقدس
Holy Weeks
U
هفتهی مقدس
fiestas
U
روز مقدس
shrines
U
جای مقدس
stoup
U
قدح اب مقدس
sanctuary
U
جایگاه مقدس
shrine
U
جای مقدس
the Holy Trinity
U
تثلیت مقدس
saint
U
مقدس شمردن
saints
U
مقدس شمردن
sanctimoniousness
U
مقدس نمایی
sanctimonious
U
مقدس نما
Mashhad
U
هر مقدس مشهد
sancify
U
مقدس شمردن
hagiology
U
ادبیات مقدس
the holy
U
کتاب مقدس
sanctuaries
U
جایگاه مقدس
biblical
U
مطابق کتاب مقدس
mitsvot
U
حکم کتاب مقدس
altar-table
U
میز مقدس در کلیسا
bibliolatry
U
پرستش کتاب مقدس
guaiacum
U
عودالانبیاء درخت مقدس
anointment
U
تقدیس با روغن مقدس
pontify
U
خودرا مقدس نمودن
sanctum
U
قدس جایگاه مقدس
hermeneutic
U
ایین تفسیرکتاب مقدس
biblical
U
وابسته به کتاب مقدس
pali
U
زبان مقدس بودائیان
mitzvah
U
حکم کتاب مقدس
sacredly
U
بطور مقدس یا محترم
religiosity
U
خشکه مقدس بودن
postil
U
تفسیر کتاب مقدس
it say in the bible that
U
در کتاب مقدس میگوید
veda
U
کتاب مقدس باستانی هند
hermeneutics
U
علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
apis
U
گاو مقدس مصریان قدیم
buret
U
تنگ مخصوص شراب مقدس
it is said in the bible that
U
در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
martinmas
U
جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
midrash
U
تفسیر کتاب مقدس یهود
People of the Book
U
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
altar of credence
U
[جایگاه نان و شراب مقدس]
buretto
U
تنگ مخصوص شراب مقدس
bible
U
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
lignum vitae
U
درخت مقدس خشب الانبیاء
vedic
U
وابسته به وداکتاب مقدس هندو
bibles
U
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
feretory
U
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
scriptural
U
مطابق متن کتاب مقدس
to
U
مادریک کلمه مقدس است
revised version
U
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
it say in the bible that
U
درکتاب مقدس گفته شده است
i saw this p in the scripture
U
این فقره را در کتاب مقدس دیدم
credence
U
[قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
lector
U
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
vulgate
U
نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
zion
U
کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
biblicism
U
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
enshrine
U
ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
lectionary
U
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
reliquaries
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
paradigms
U
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
paradigm
U
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
franciscan
U
وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
reliquary
U
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
lower criticism
U
انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
scripturalism
U
اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
grey friar
U
عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
pierian spring
U
الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
ampullae niche
U
[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
futurism
U
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
inspirationist
U
کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
Chrismon
U
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
bibles
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bible
U
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
altar of repose
U
[طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
sangrail
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
fundamentalist
U
کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
sangraal
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal
U
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
blue laws
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
iconostasis
U
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
isagogics
U
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
blue law
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
methuselah
U
" متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
patron saints
U
امام یا شخص مقدس حامی شخص
patron saint
U
امام یا شخص مقدس حامی شخص
hagiology
U
تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilizes
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilized
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilizing
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringed
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com