Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dose
U
مقدار مجاز
dosed
U
مقدار مجاز
doses
U
مقدار مجاز
dosing
U
مقدار مجاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
maximum permissible temperature rise
U
حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
Other Matches
piggyback
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit
U
نمایش مجاز تاتر مجاز
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
admissible
U
مجاز
toluene
U
حد مجاز
permissible
U
مجاز
allowed
U
مجاز
licensed
U
مجاز
certified
U
مجاز
rated
U
مجاز
at liberty
U
مجاز
tropologic
U
مجاز
licensable
U
مجاز
permitted
U
مجاز
authorrized
U
مجاز
lawful
U
مجاز
allowable
U
مجاز
admissibll
U
مجاز
authorised
U
مجاز
metonymy
U
مجاز
legal
U
مجاز
permissive
U
مجاز
authorized
U
مجاز
admittable
U
مجاز
commissioned
U
مجاز
legitimising
U
مجاز کردن
authorized strength
U
استعداد مجاز
allowance
U
میزان مجاز
allowances
U
میزان مجاز
maximum prr ermissible
U
مجاز حداکثر
permissible dosage
U
دوز مجاز
allowed vibrations
U
ارتعاشهای مجاز
authorized program
U
برنامه مجاز
authorized manpower
U
استعدادپرسنلی مجاز
idiographic
U
وابسته به مجاز
authorise
U
مجاز نمودن
authorised clerk
U
واسطه مجاز
authorized allowance
U
سهمیه مجاز
authorized bank
U
بانک مجاز
accredited
U
مجاز معتبر
licit
U
روا مجاز
height clearance
U
ارتفاع مجاز
delegation of authority
U
مجاز شمردن
permissible load
U
بار مجاز
bag limit
U
حد مجاز صید
prescribed load
U
بار مجاز
unauthorized
U
غیر مجاز
tolerance
U
تفاوت مجاز
impermissible
U
غیر مجاز
permitting
U
مجاز کردن
permissible deviation
U
تفاوت مجاز
permits
U
مجاز کردن
permit
U
مجاز کردن
lawfully
U
به طور مجاز
permissibly
U
بطور مجاز
circuit allocated use
U
مدارچانلهای مجاز
metonym
U
مجاز مرسل
justifiability
U
مجاز بودنی
permissible velocity
U
سرعت مجاز
safe load
U
بار مجاز
ban item
U
غیر مجاز
revocable contract
U
عقد مجاز
not allowed
U
غیر مجاز
permissible velocity
U
تندی مجاز
bona fide holder
U
دارنده مجاز
tolerances
U
تفاوت مجاز
tolerance
U
خطای مجاز
legitimised
U
مجاز کردن
complementing
U
حد مجاز مکمل
complements
U
حد مجاز مکمل
legitimize
U
مجاز کردن
legitimizes
U
مجاز کردن
legitimizing
U
مجاز کردن
figuratively
U
بطور مجاز
licensing hours
زمان مجاز
legitimized
U
مجاز کردن
frees
U
مجاز منفصل
complemented
U
حد مجاز مکمل
complement
U
حد مجاز مکمل
setting
U
شدت مجاز
fair game
U
شکار مجاز
working load
U
بار مجاز
legitimization
U
مجاز کردن
legitimises
U
مجاز کردن
allowable level
U
تراز مجاز
allowable cargo load
U
حداکثربار مجاز
settings
U
شدت مجاز
allowable cargo load
U
بار مجاز
freeing
U
مجاز منفصل
freed
U
مجاز منفصل
speed limit
U
سرعت مجاز
tolerances
U
خطای مجاز
allowable load
U
بار مجاز
working stress
U
تنش مجاز
allowable stress
U
تنش مجاز
on the house
<idiom>
U
مجاز درکاری
troplogy
U
مجاز گوئی
speed limits
U
سرعت مجاز
trope
U
مجاز استعاره
free
U
مجاز منفصل
tolerance limit
U
خطای مجاز
contraband
U
غیر مجاز
admitance
U
روا مجاز
personnel authorization
U
جدول پرسنلی مجاز
manpower cieling
U
حداکثرنیروی انسانی مجاز
number
U
مجموعه مقادیر مجاز
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
circuit allocated use
U
سهمیه مدارهای مجاز
eligible traffic
U
عبور و مرور مجاز
permissible dosage
U
میزان داروی مجاز
acceptance tolerance
U
حد مجاز قابل قبول
prescribed load
U
بار مهمات مجاز
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
allowable cabin load
U
بار مجاز هواپیما
numbers
U
مجموعه مقادیر مجاز
personnel authorization
U
سطح پرسنلی مجاز
forbidden band
U
نوار غیر مجاز
allowed energy levels
U
ترازهای انرژی مجاز
ranged
U
مجموعه مقادیر مجاز
ranges
U
مجموعه مقادیر مجاز
authorized manpower
U
نیروی انسانی مجاز
twenty four hour charge rate
U
امپر مجاز باتری
licitly
U
بطور مجاز یا مشروع
authorized allowance supplies
U
سهمیه اماد مجاز
table of allowance
U
جدول سهمیه مجاز
authorized allowance supplies
U
سهمیه مجاز اماد
maximum permissible voltage
U
ولتاژ مجاز حداکثر
tare
U
وزن مجاز یک فرف
tensile stress
U
تنش کششی مجاز
allowed quantum state
U
حالت کوانتومی مجاز
maximum permissible load
U
بار مجاز حداکثر
maximum allowable concentration
U
حداکثر غلظت مجاز
ratings
U
نحوه عملکرد مجاز
authorized parts list
U
لیست قطعات مجاز
illigal character
U
کاراکتر غیر مجاز
illigal character
U
دخشه غیر مجاز
safe loads tables
U
جداول بارهای مجاز
taxi stand
U
ماندگاه مجاز تاکسی
illicit advertising
U
تبلیغ غیر مجاز
security
U
مشخصات کاربران مجاز
range
U
مجموعه مقادیر مجاز
authorized parts list
U
سهمیه مجاز قطعات
game fish
U
ماهی مجاز برای صیادی
on the deck
U
پرواز در حداقل ارتفاع مجاز
countermining distance
U
فاصله مجاز بین دومین
fishable
U
مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
lincense or cence
U
مجاز کردن پروانه دادن
overdrafts
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
maximum safe temperature
U
درجه حرارت مجاز حداکثر
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
overdraft
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
frequency tolerance
U
میزان تغییر مجاز فرکانس
allowable cargo load
U
فرفیت بار مجاز هواپیما
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
Chartered ( certified public ) accountant .
U
حسابدار قسم خورده ( مجاز )
surcharge of common
U
استفاده بیش از حد مجاز ازچراگاه
symmetry allowed reaction
U
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
authorized stockage list
U
لیست ذخیره انبار مجاز
pass reciever
U
دریافت کننده مجاز پاس
illicit
U
قاچاقی نامشروع غیر مجاز
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
under the counter
U
داروی بدون نسخه وغیر مجاز
authorized
U
شخصی که مجاز است به دستیابی به یک سیستم
butt ending
U
ضربه غیر مجاز با انتهای چوب
clears
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearest
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearer
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clear
U
مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
authorized strength of theater
U
استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
doping
U
نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
pass interference
U
جلوگیری غیر مجاز حریف ازگرفتن پاس
ultra vires
U
بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
metonym
U
لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
spans
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span
U
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
maximum
U
بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com