Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chunk
U
مقدار قابل توجه
chunks
U
مقدار قابل توجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
value
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
valuing
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
values
U
مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
absolute address
U
مقدار یک خطا بدون توجه به علامت
absolute address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
machine address
U
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
assignments
U
بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
assignment
U
بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
noticeable
U
قابل توجه
noteworthy
U
قابل توجه
nota bene
U
قابل توجه
considerable
U
قابل توجه
remarkable
U
قابل توجه
substantial
U
قابل توجه
strikingly
U
قابل توجه
striking
U
قابل توجه
interestingly
U
بطور قابل توجه
significant
U
قابل توجه حاکی از
Please note
[that]
...
U
قابل توجه است که
significantly
U
قابل توجه حاکی از
notice to airmen
U
قابل توجه خلبانان
accountable strength
استعداد قابل توجه
noticed
U
قابل توجه دستور اماده باش
notices
U
قابل توجه دستور اماده باش
notice
U
قابل توجه دستور اماده باش
noticing
U
قابل توجه دستور اماده باش
newsworthy
U
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
cam
U
حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
cams
U
حافظهای که با توجه به مقدارش قابل آدرس دهی و دستیابی است ونه محلش
atom
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
atoms
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
setting up
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
U
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
U
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tabling
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
U
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
colour
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colours
U
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
U
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
guild socialism
U
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
dosage
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
U
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
note
U
توجه
notes
U
توجه
noting
U
توجه
heeding
U
توجه
re
U
با توجه به
oblivious
U
بی توجه
heedfully
U
با توجه
re-
U
با توجه به
heedfulness
U
توجه
listlessly
U
بی توجه
listless
U
بی توجه
inattentive
U
بی توجه
care
U
توجه
regards
U
توجه
regarded
U
توجه
regard
U
توجه
attentions
U
توجه
tendance
U
توجه
cared
U
توجه
keep
U
توجه
keeps
U
توجه
NB
U
توجه!
turn to
U
توجه
unconsidered
U
بی توجه
heeds
U
توجه
cares
U
توجه
heeded
U
توجه
heed
U
توجه
mindfully
U
با توجه
mindfulness
U
توجه
attention
U
توجه
remark
U
توجه
attendances
U
توجه
attention to orders
U
توجه
remarked
U
توجه
advertence
U
توجه
adverence
U
توجه
advertency
U
توجه
remarking
U
توجه
attentiveness
U
توجه
remarks
U
توجه
assiduity
U
توجه
unresponsive
U
بی توجه
attendance
U
توجه
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
observingly
U
از روی توجه
attending
U
توجه کردن
pay respect to
U
توجه داشتن به
favours
U
توجه مرحمت
perpend
U
توجه کردن
safe keeping
U
حفافت توجه
mark
U
توجه کردن
for this purpose
<adv.>
U
با توجه به این
noticing
U
توجه اطلاع
attends
U
توجه کردن
favor
U
توجه مرحمت
attend
U
توجه کردن
welfare
U
توجه کردن
marks
U
توجه کردن
favors
U
توجه مرحمت
favour
U
توجه مرحمت
favouring
U
توجه مرحمت
eye catcher
U
چیزجالب توجه
nota bene
U
توجه شود
focal point
U
کانون توجه
notice
U
توجه اطلاع
noticed
U
توجه اطلاع
oyez
U
توجه کنید
favoring
U
توجه مرحمت
notices
U
توجه اطلاع
consideration
U
توجه مراعات
Take care of the infant.
U
از نوزاد توجه کن
liberal
U
جالب توجه
liberals
U
جالب توجه
wistfulness
U
توجه دقت
take care of
U
توجه کردن از
tentless
U
بی توجه بی دقت
see after
U
توجه داشتن به
tendencies
U
توجه استعداد
tendency
U
توجه استعداد
to drive at
U
توجه داشتن به
to llok
U
توجه کردن
auspices
U
حسن توجه
to take keep
U
توجه کردن
favoured
U
طرف توجه
to watch over
U
توجه کردن
regards
U
رعایت توجه
regarded
U
رعایت توجه
Your attention please.
U
توجه فرمایید !توجه فرمایید !
get with it
<idiom>
U
توجه کردن
pay attention
<idiom>
U
توجه کردن
consideration
U
توجه تامل
considerations
U
توجه مراعات
considerations
U
توجه تامل
to be d. to
U
توجه نکردن به
concerning this
<adv.>
U
با توجه به این
as to that
<adv.>
U
با توجه به این
attention seeking
U
توجه طلب
attention getting
U
توجه طلب
devil may care
U
بی توجه به مقام
detraction
U
کاهش توجه
attention deficit
U
کاستی توجه
at nurse
U
در توجه دایه
yummy
U
جالب توجه
remarkable
U
جالب توجه
riding high
<idiom>
U
جالب توجه
self care
U
توجه از خود
regard
U
رعایت توجه
cautions
U
اخطار توجه
notables
U
جالب توجه
notable
U
جالب توجه
warning
U
توجه به خط ر ممکن
warnings
U
توجه به خط ر ممکن
intentness
U
سرگرمی توجه
introversion
U
توجه بدرون
polarities
U
توجه به قطب
unwitting
U
بی توجه بی هوش
wistfully
U
با دقت و توجه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com