English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
farrow U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowed U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowing U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrows U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
horned scully U مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
it is made U ساخته میشود
heparin U که در کبد ساخته میشود
turning point U نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points U نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
productive U مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
prototypes U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
viaducts U پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
hydro U هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
prototype U اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
viaduct U پلی که جهت عبورومرورروی دره ساخته میشود
bulk head U دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
guard rail U نرده هائیکه در دوطرف پل جهت عابرین ساخته میشود
billycock U نوعی کلاه گرد مردانه که ازنمد نرم ساخته میشود
meerschaum U هیدروسیلیکات منیزیم سرچپق یاسرقلیانی که ازاین سنگ ساخته میشود
branch cutoff U دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
checks U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checked U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check U دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
india paper U کاغذ مرکب خشک کن نرم وکرم رنگی که در چین ساخته میشود
bed plate U پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
microprocessor U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
microprocessors U UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
aprons U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
apron U لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
language U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
languages U زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
bed drop or bod fall U اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
clean U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
cleans U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
filigree U تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
cleanest U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
cleaned U فضایی که دیسکهای سخت و قط عات ساخته شده اند. هوای درون تصفیه میشود تا هیچ گونه آلودگی در آن نباشد تا به قط عات آسیب برساند
localtalk U استاندارد شبکه سافت Apple که لایه فیزیکی مثل سیستم کابل یا اتصالات را که در شبکه Apple Talk استفاده میشود را ساخته است . شبکه داده را روی کابل unshield pair-tuisted منتقل میکند
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
reprise U وهله
on one occasion U در یک وهله
occasion U وهله
onset U وهله
at one cast U در یک وهله
at one blow U در یک وهله
occasioned U وهله
instances U وهله
instance U وهله
occasioning U وهله
occasions U وهله
at first blush U در وهله نخست
at first push U در نخستین وهله
at first hand U در وهله نخست
stages U پایه وهله
placing U وهله مرتبه
at one scoop U بیک وهله
in the last resort U دراخرین وهله
at the first blush U در نخستین وهله
one track U فقط در یک وهله
at the first onset U در نخستین وهله
heats U اشتیاق وهله
place U وهله مرتبه
stage U پایه وهله
on several occasions U در چندین وهله
heat U اشتیاق وهله
places U وهله مرتبه
lifts U یک وهله بلندکردن بار
lifted U یک وهله بلندکردن بار
lifting U یک وهله بلندکردن بار
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
lift U یک وهله بلندکردن بار
from the very f. U ازهمان وهله نخست
on the first occasion U در نخستین وهله یا فرصت
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
pressrun U یک دوره یا یک وهله کارماشین چاپ
littered U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litters U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
litter U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
littering U نوزادانی که جانوری در یک وهله میزاید
diphthongize U تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
polyestrous U دارای بیش از یک وهله جفت گیری درسال
polyoestrous U دارای بیش ازیک وهله جفت گیری در سال
derrick U دریک
derricks U دریک
in an instant U دریک ان
polytonal U وابسته به استفاده ازچند کلید یا چند لحن موسیقی در یک وهله
production U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
productions U ساخته شده طبق طرح کارخانه اتومبیل سازی موتورسیکلت ساخته شده طبق طرح کارخانه
on a par U دریک تراز
standing derrick U دریک ثابت
in an instant U دریک لحظه
swinging derrick U دریک گردان
sedentary U مقیم دریک جا
on one occasion U دریک موقع
en bloc U دریک بلوک
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
run in the family/blood <idiom> U دریک سطح بودن
out of step <idiom> U دریک گام نبودن
somewheres U یک جایی دریک محلی
aline U دریک رشته قراردادن
partly U نسبتا دریک جزء
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
rub elbows/shoulders <idiom> U دریک سطح بودن
somewhere U یک جایی دریک محلی
beside U دریک طرف بعلاوه
easy does it <idiom> U دریک چشم بهم زدن
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
have one's ass in a sling <idiom> U دریک وضع نا مساعد بودن
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
in a crack U دریک چشم بهم زدن
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
coinciding U دریک زمان اتفاق افتادن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
collinear U دریک خط مستقیم واقع شونده
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
colocate U دریک مکان قرار دادن
batch U مقدار نان دریک پخت
batches U مقدار نان دریک پخت
pent up U دریک جا نگاه داشته شده
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
coincident U واقع شونده دریک وقت
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
coincides U دریک زمان اتفاق افتادن
coincided U دریک زمان اتفاق افتادن
coincide U دریک زمان اتفاق افتادن
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
gigahertz U فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
hinge joint U مفصلی که دریک سطح حرکت کند
concurrent U دریک وقت واقع شونده موافق
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
broadside U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
broadsides U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
play footsie <idiom> U باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
bicipital U تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
echoing U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes U هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
formed U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
forms U ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
trace U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced U نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
averages U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
average U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging U متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
loads U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
load U برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
softest U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft U دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
town fog U نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
suffix notation U عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
throughput U نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود
seconded U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
seconding U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
masters U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
second U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
mastered U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master U و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
seconds U که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
ledger blade U تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
coriolis acceleration U شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com