English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lightfast U مقاوم در برابر نور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stainless steel U فولاد مقاوم در برابر خوردگی
acid fast U مقاوم در برابر رنگ بری اسید
acid resistant U ماده مقاوم در برابر اسید
creep resistant U مقاوم در برابر خزش
fracture proof U مقاوم در برابر شکستگی نشکن
resistance to corrosion U مقاوم در برابر زنگ زدگی
resistance to cracking U مقاوم در برابر شکستگی
resistance to deflaction U مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
resistance to failure U مقاوم در برابر ترک
resistance to plastic deformation U مقاوم در برابر تغییر شکل
resistance to tempering U مقاوم در برابر بازپخت
resistant to heat U مقاوم در برابر گرما
swelling resistant U مقاوم در برابر تورم
torsion resistant U مقاوم در برابر پیچش
water resistant U مقاوم در برابر اب
Other Matches
hardened site U حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
howitzer U توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
double U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up U سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities U سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomon U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun U [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion U حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
refractory U مقاوم
renitent U مقاوم
resistors U مقاوم
resistor U مقاوم
plasma plating U مقاوم
resisters U مقاوم
tolerant U مقاوم
resister U مقاوم
resistant U مقاوم
triplicate U سه برابر سه برابر کردن
weatherproof U مقاوم در برابرهوا
resistive force U نیروی مقاوم
adamantly U مقاوم یکدنده
rigid cores U هستههای مقاوم
adamant U مقاوم یکدنده
hardened site U پایگاه مقاوم
forcing cone U مخروط مقاوم
stabile U مقاوم در برابرگرما
resisting moment U لنگر مقاوم
stand up <idiom> U مقاوم بودن
counterpoise U نیروی مقاوم
moment of resistence U لنگر مقاوم
windproof U مقاوم در مقابل باد
passive earth pressure U رانش مقاوم خاک
internal resisting moment U لنگر مقاوم درونی
heat resisting steels U فولادهای مقاوم حرارتی
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
drag chain conveyor U نقاله با زنجیر مقاوم
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
passive earth pressure U فشار مقاوم خاک
drag force U نیروی مقاوم حرکت
wear resistant U مقاوم در بربر سائیدگی
resistors U اسباب مقاوم دربرابر برق
resister U اسباب مقاوم دربرابر برق
defendant U مقاوم درمقابل زور و فشار
defendants U مقاوم درمقابل زور و فشار
resistor U اسباب مقاوم دربرابر برق
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
resisters U اسباب مقاوم دربرابر برق
deadman U پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
thermistor U الت مقاوم درمقابل برق
without recourse U عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
incolen U الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
monel U الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
immune U مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
stiffer U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
plasma plating U ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
stiff U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
splash proof enclosure U حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
photoresist U روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
cylinder liner U رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
level with each other U برابر
bracketed U برابر
identical U برابر
doubled up U دو برابر
tantamount U برابر
double U دو برابر
tripling U سه برابر
triples U سه برابر
tripled U سه برابر
homological U برابر
as much a U دو برابر
he is twice the man he was U دو برابر
doubled U دو برابر
equal U برابر
euqal U برابر
equaled U برابر
equipollent U برابر
equaling U برابر
equalled U برابر
eq U برابر با
equalling U برابر
equals U برابر
decuple U ده برابر
triple U سه برابر
for U در برابر
one hundred times as many U صد برابر
symmetric U برابر
squaring U برابر
opposites U برابر
opposite U برابر
breasts U برابر
breast U برابر
sixfold U شش برابر
squares U برابر
squared U برابر
even <adj.> U برابر
square U برابر
abreast U برابر
two fold U دو برابر
tenfold U ده برابر
sextuple U شش برابر
versus U در برابر
ninefold U نه برابر
vs U در برابر
three fold U سه برابر
one fold U یک برابر
paripassu U برابر
threefold U سه برابر
EC U پیشوند برابر با ex-
manifold U چند برابر
mustn't U برابر است با not must
anti thesis U برابر نهاد
against payment U در برابر پول
antitheses U برابر نهاده
antithesis U برابر نهاده
fair play U شرایط برابر
under the same conditions U شرایطی برابر
doubled U دو برابر کردن
doubled U دو برابر بزرگتر
equality gate U برابر سازی
doubled U اندازه دو برابر
doubled up U : دو برابر دوتا
dead even U دقیقا برابر
doubled up U دو برابر کردن
doubled up U دو برابر بزرگتر
doubled up U اندازه دو برابر
senary U شش برابر ششگانه
triply U بطور سه برابر
reduplicate U دو برابر کردن
quintuple U پنج برابر
quadraple U چهار برابر
humbled to the dust U باخاک برابر
prallelize U برابر کردن
peer to each other U برابر با یکدیگر
parallelize U برابر کردن
level out U برابر کردن
nip and tuck U تقریبا برابر
leveler U برابر کننده
leveller U برابر کننده
money worth U برابر پول
life long U برابر با یک عمر
doubled U : دو برابر دوتا
ge U بزرگتر از یا برابر با
fivefold U پنج برابر
eualize U برابر کردن
triplex U سه برابر کردن
triple precision U دقت سه برابر
triple precision U با دقت سه برابر
trebly U بطور سه برابر
treble our casualties U سه برابر تلفات ما
doubler U دو برابر کننده
octuple U هشت برابر
eight fold U هشت برابر
sextuple U شش برابر کردن
sevenfold U هفت برابر
equalze U برابر کننده
septuple U هفت برابر
millionfold U یک میلون برابر
equaled U برابر مساوی
counterweight U وزنه برابر
plain U صاف برابر
plainer U صاف برابر
equal U برابر مساوی
parallels U برابر خط موازی
plainest U صاف برابر
peer U برابر بودن با
trebling U سه برابر کردن
parallelling U برابر خط موازی
plains U صاف برابر
parallelled U برابر خط موازی
par U برابر کردن
counterbalance U نیروی برابر
counterweights U وزنه برابر
trebled U سه برابر کردن
equaling U برابر مساوی
equivalents U برابر مشابه
equalled U برابر مساوی
equivalent U برابر مشابه
peering U برابر بودن با
equalling U برابر مساوی
peered U برابر بودن با
lifelong U برابر یک عمر
equals U برابر مساوی
treble U سه برابر کردن
tie U برابر شدن
counterbalances U نیروی برابر
equilateral U دو پهلو برابر
counterbalanced U نیروی برابر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com