English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stabile U مقاوم در برابرگرما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
Other Matches
hardened site U حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
thermal insulation U عایقکاری در برابرگرما
renitent U مقاوم
plasma plating U مقاوم
resisters U مقاوم
tolerant U مقاوم
resister U مقاوم
refractory U مقاوم
resistors U مقاوم
resistor U مقاوم
resistant U مقاوم
counterpoise U نیروی مقاوم
resisting moment U لنگر مقاوم
stand up <idiom> U مقاوم بودن
moment of resistence U لنگر مقاوم
hardened site U پایگاه مقاوم
weatherproof U مقاوم در برابرهوا
forcing cone U مخروط مقاوم
water resistant U مقاوم در برابر اب
adamant U مقاوم یکدنده
adamantly U مقاوم یکدنده
rigid cores U هستههای مقاوم
resistive force U نیروی مقاوم
heat resisting steels U فولادهای مقاوم حرارتی
heat fast paint U رنگ مقاوم گرما
internal resisting moment U لنگر مقاوم درونی
wear resistant U مقاوم در بربر سائیدگی
torsion resistant U مقاوم در برابر پیچش
resistance to tempering U مقاوم در برابر بازپخت
swelling resistant U مقاوم در برابر تورم
passive earth pressure U فشار مقاوم خاک
windproof U مقاوم در مقابل باد
passive earth pressure U رانش مقاوم خاک
resistance to cracking U مقاوم در برابر شکستگی
resistance to failure U مقاوم در برابر ترک
resistant to heat U مقاوم در برابر گرما
lightfast U مقاوم در برابر نور
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
drag force U نیروی مقاوم حرکت
drag chain conveyor U نقاله با زنجیر مقاوم
creep resistant U مقاوم در برابر خزش
fracture proof U مقاوم در برابر شکستگی نشکن
defendants U مقاوم درمقابل زور و فشار
defendant U مقاوم درمقابل زور و فشار
resistance to plastic deformation U مقاوم در برابر تغییر شکل
stainless steel U فولاد مقاوم در برابر خوردگی
resisters U اسباب مقاوم دربرابر برق
resistors U اسباب مقاوم دربرابر برق
resistor U اسباب مقاوم دربرابر برق
thermistor U الت مقاوم درمقابل برق
resister U اسباب مقاوم دربرابر برق
acid resistant U ماده مقاوم در برابر اسید
resistance to corrosion U مقاوم در برابر زنگ زدگی
insulant U ماده مقاومت کننده مقاوم
deadman U پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
earthquake proof foundation U غیر مقاوم درمقابل زلزله
acid fast U مقاوم در برابر رنگ بری اسید
phosphate esters U مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
resistance to deflaction U مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
incolen U الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
cassettes U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette U پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
monel U الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
immune U مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
stiffest U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiff U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer U مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
plasma plating U ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
cylinder liner U رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
photoresist U روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com