English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
filament resistor U مقاومت رشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
series resistance U مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
thready U رشته رشته باصدای باریک
insulation resistance U مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
threads U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
fiberize U رشته رشته کردن
thread U رشته رشته شدن
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance U مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
branch U رشته
threads U رشته
trains U رشته
fibre U رشته
fibres U رشته
seriated U رشته رشته
reeve U رشته
trained U رشته
train U رشته
branches U رشته
ranged U رشته
suite U رشته
thread U رشته
suites U رشته
range U رشته
filament U رشته
unifilar U یک رشته
chains U رشته
chain U رشته
tatter U رشته رشته
filaments U رشته
strands U رشته
strand U رشته
artery U رشته
arteries U رشته
sequence U رشته
sequences U رشته
ranges U رشته
line U رشته
coneatenation U رشته
fields U رشته
lines U رشته
yarns U رشته
series U رشته
filaria U رشته
yarn U رشته
fielded U رشته
string U رشته
fiber U رشته
field U رشته
catena U رشته
ghaut U رشته
funicle U رشته
filiform U رشته مانند
computing U رشته کامپیوتر
the province of science U رشته علوم
finite series U رشته کراندار
ridges U رشته تپه
discipline U رشته علمی
string variable U متغیر رشته
strobilation U تشکیل رشته
stup string U رشته تنظیم
symbol stringe U رشته نمادی
symbolic string U رشته علائم
the province of science U رشته علمی
vermicelli U رشته فرنگی
ranges U رشته کوه
disciplines U رشته علمی
disciplining U رشته علمی
heaters U رشته گرمساز
ridge U رشته تپه
spinneret U رشته ساز
spinnerete U رشته ساز
ranks U قطار رشته
ranked U قطار رشته
rank U قطار رشته
string handling U بکارگیری رشته
string length U طول رشته
string manipulation U دستکاری رشته
heater U رشته گرمساز
main sequence U رشته اصلی
alphabetic string U رشته الفبائی
search string U رشته جستجو
macaroni U رشته فرنگی
lighting filament U رشته ملتهب
commentary U رشته یادداشت
commentaries U رشته یادداشت
quartermasters U سر رشته دار
character string U رشته دخشهای
barbicel U رشته باریک پر
optical fiber U رشته اپتیکی
null string U رشته تهی
null string U رشته پوچ
bit string U رشته بیتی
bit string U رشته ذرهای
bit stream U رشته ذره یی
noodle U رشته فرنگی
filum U رشته لیفی
quartermaster U سر رشته دار
sequence of events U رشته حوادث
copper strand U رشته مسی
nerves U رشته عصبی
nerve U رشته عصبی
finespun U نازک رشته
solid wire U سیم تک رشته
character string U رشته کاراکتری
speciality U رشته اختصاصی
specialities U رشته اختصاصی
ghat U رشته سلسله
spaghetti U رشته فرنگی
hot wire U رشته حرارتی
craftsman trade U رشته فنی
incandescent filament U رشته ملتهب
hair worm U کرم رشته
hot-wiring U رشته حرارتی
guinea worm U کرم رشته
hot-wires U رشته حرارتی
hot-wired U رشته حرارتی
hot-wire U رشته حرارتی
empty string U رشته خالی
branch U شعبه رشته
fibres U رشته علفی
fibre U رشته علفی
train of thought U رشته افکار
sequence U رشته ترتیب
branch U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branches U رشته ساقه
tract U رد بپا رشته
tracts U رد بپا رشته
sequences U رشته ترتیب
trains U یک رشته موج
trains U رشته سلسله
trained U یک رشته موج
trained U رشته سلسله
pasta U رشته فرنگی
train U یک رشته موج
train U رشته سلسله
yarn U رشته طناب
system U سلسله رشته
division U رشته [دانشی]
lines U رشته بند
systems U سلسله رشته
line U رشته بند
branch U رشته [دانشی]
string U رشته کردن
string U رشته خالی
system U رشته دستگاه
area U رشته [دانشی]
field U رشته [دانشی]
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
majored U رشته اصلی
majoring U رشته اصلی
ranged U رشته کوه
major U رشته اصلی
yarns U رشته طناب
specialty U رشته اختصاصی
weakest U کم مقاومت
weaknesses U کم مقاومت
resists U مقاومت
resisting U مقاومت
resisted U مقاومت
resist U مقاومت
resistor U مقاومت
high resistance U پر مقاومت
resistors U مقاومت
line resistance U مقاومت خط
renitency U مقاومت
line of resistance U خط مقاومت
weaker U کم مقاومت
weak U کم مقاومت
durability U مقاومت
total resistance U مقاومت کل
resistance U مقاومت
strengths U مقاومت
passively U بی مقاومت
strength U مقاومت
areodesy U رشته مریخ شناسی
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
continuum U رشته مسلسل تسلسل
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
tissues U رشته پارچهء بافته
tissue U رشته پارچهء بافته
competent U شایسته دارای سر رشته
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
heater current U جریان رشته گرمساز
fibril U رشته کوچک تارچه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com