English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spam U مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biz U نوعی گروه خبری که حاوی بخشهای تجاری و موقیعتهای مختلف است
intelligence signal U پیام خبری
articles U پیامی در یک گروه خبری
article U پیامی در یک گروه خبری
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
comp U نوعی گروهای خبری که حاوی بخشهایی درباره کامپیوتر و برنامه نویسی کامپیوتری هستند
overlays U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlay U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlaying U و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
envelopes U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelope U نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
favourble balance of trade U تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
news reader U نرم افزاری که به کاربر امکان مشاهده لیست گروههای خبری و خواندن مقالات چاپ شده در هر گروه یا ارسال آن مقاله را میدهد
delivery groups U گروه معروف پیام
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
motherboard U که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
stop U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopped U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopping U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops U ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
message U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
messages U ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
boot U روی یک دیسک سخت با بیشتر از یک بخش بخشی که حاوی برنامه راه انداز و سیستم عامل است
thematic U مطلبی مقالهای
i write an article U مقالهای مینویسم
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
commercialize U بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
vim U مجموعه استانداردهای Apple, Novell , Borland ,IBM که حاوی روش ارسال پیام های پست الکترونیکی بین برنامههای کاربردی است
stacked U ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stack U ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stacks U ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
duct U لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
help U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped U پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
idiotism U بی خبری
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
information capacity U فرفیت خبری
news agencies U آژانس خبری
There is something in the air. U یک خبری هست
press report U گزارش خبری
news agency U آژانس خبری
ignorance U بی خبری ناشناسی
item U قطعه خبری
items U قطعه خبری
notice board U تابلوی خبری
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
it was all quiet in london U درلندن خبری نبود
predicated U خبری خبر دادن
to broad cast information U خبری که درهمه جا منتشرشود
predicates U خبری خبر دادن
predicating U خبری خبر دادن
predicate U خبری خبر دادن
dow jones/retrieval service U سرویس خبری دو جونز
I havent heard of her for a long time. U مدتها است از او خبری ندارم
drown one's sorrows <idiom> U مس میکند که بی خبری سراغش بیاید
to catch napping U در حال غفلت و بی خبری گرفتن
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
think piece U مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
thus [therefore] <adv.> U بنابراین
therefter U بنابراین
in this sense <adv.> U بنابراین
for this reason <adv.> U بنابراین
in so far <adv.> U بنابراین
ergo U بنابراین
insofar <adv.> U بنابراین
in this respect <adv.> U بنابراین
by impl <adv.> U بنابراین
so U بنابراین
as a result of this <adv.> بنابراین
accordingly U بنابراین
insomuch U بنابراین
thereupon <adv.> U بنابراین
thereat <adv.> U بنابراین
hence <adv.> U بنابراین
as a consequence <adv.> U بنابراین
subsequently <adv.> U بنابراین
as a result <adv.> U بنابراین
at that [at that provocation] <adv.> U بنابراین
in this way <adv.> U بنابراین
whereby <adv.> U بنابراین
for that reason <adv.> U بنابراین
in this vein <adv.> U بنابراین
in this wise <adv.> U بنابراین
in this manner <adv.> U بنابراین
consequently <adv.> U بنابراین
in consequence <adv.> U بنابراین
by implication <adv.> U بنابراین
thereupon U بنابراین
therefore <adv.> U بنابراین
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
connexions U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection U پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
three-dimensional U و بنابراین به نظر جامد می آید
list U سرور در اینترنت که نامه خبری یا مقالات را به کاربران ثبت نام کرده می فرستد
multipass overlap U بنابراین نقاط کمتر به نظر می آیند
mastered U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters U 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
pipeline U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipelines U بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
merchants U تجارتی
for-profit <adj.> U تجارتی
mercantile U تجارتی
merchant U تجارتی
commercial <adj.> U تجارتی
corporate [commercial] <adj.> U تجارتی
relating to business <adj.> U تجارتی
commerical U تجارتی
commercial U تجارتی
business <adj.> U تجارتی
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes U گروه بیشمار گروه
horde U گروه بیشمار گروه
merchant bar U فولاد تجارتی
merchantman U کشتی تجارتی
brand name U نام تجارتی
merchant ship U کشتی تجارتی
brand names U نام تجارتی
trades unions U اتحادیه تجارتی
trade unions U اتحادیه تجارتی
trade union U اتحادیه تجارتی
brand U علامت تجارتی
merchandise U کالای تجارتی
argosy U ناوگان تجارتی
advertisements U اگهیهای تجارتی
ideograph U مارک تجارتی
commercial marine U کشتیرانی تجارتی
commercial paper U سند تجارتی
trademark U علامت تجارتی
trademarks U علامت تجارتی
commercial papers U اوراق تجارتی
commercial pure U خلوص تجارتی
commercial structural steel U فولادسازهای تجارتی
commercial transactions U معاملات تجارتی
commercial value U ارزش تجارتی
commerical papers U اوراق تجارتی
commerical papers U اسناد تجارتی
trade name U نام تجارتی
commodity rate U براتهای تجارتی
trade names U نام تجارتی
branding U عنوان تجارتی
branding U علامت تجارتی
commercial loading U بارگیری تجارتی
commercial items U کالاهای تجارتی
bill of goods U فهرست تجارتی
mercantile marine U کشتیهای تجارتی
brands U علامت تجارتی
commercials U اگهیهای تجارتی
brand leader U علامت تجارتی
brand loyalty U نام تجارتی
business name U اسم تجارتی
business type operation U عملیات تجارتی
capital asset U علامت تجارتی
brands U عنوان تجارتی
commercial attache U وابسته تجارتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com