English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hinge joint U مفصلی که دریک سطح حرکت کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
axle stub U اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
uniarticulate U یک بندی یک مفصلی تک مفصلی
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
articulated U مفصلی
keage U مفصلی
articular U مفصلی
hinged U مفصلی
articulated jack U جک مفصلی
trimerous U سه مفصلی
knuckle joint U لولای مفصلی
articulated rotor U روتور مفصلی
pivot point U نقطه مفصلی
articulated shaft U محور مفصلی
propeller shaft U محور مفصلی
sleeve coupling U تزویج مفصلی
synovia U رطوبت مفصلی
socket pipe لوله مفصلی
arthrosis U استحاله مفصلی
spigot and socket joint اتصال مفصلی
articular sensations U احساسهای مفصلی
articulated vehicle U وسیله نقلیه مفصلی
articulation wales U چوب بست مفصلی
It was a sumptuous lunch . U نهار مفصلی بود
bursitis U اماس کیسههای مفصلی
clevis U اتصال پنجه مفصلی
hinged support U تکیه گاه مفصلی
They gave him a sound thrashing . U اورا کتک مفصلی زدند
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
derrick U دریک
derricks U دریک
in an instant U دریک ان
in an instant U دریک لحظه
standing derrick U دریک ثابت
swinging derrick U دریک گردان
on a par U دریک تراز
on one occasion U دریک موقع
en bloc U دریک بلوک
sedentary U مقیم دریک جا
somewheres U یک جایی دریک محلی
beside U دریک طرف بعلاوه
aline U دریک رشته قراردادن
partly U نسبتا دریک جزء
somewhere U یک جایی دریک محلی
rub elbows/shoulders <idiom> U دریک سطح بودن
out of step <idiom> U دریک گام نبودن
run in the family/blood <idiom> U دریک سطح بودن
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
have one's ass in a sling <idiom> U دریک وضع نا مساعد بودن
easy does it <idiom> U دریک چشم بهم زدن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
colocate U دریک مکان قرار دادن
collinear U دریک خط مستقیم واقع شونده
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
coincident U واقع شونده دریک وقت
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
pent up U دریک جا نگاه داشته شده
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
in a crack U دریک چشم بهم زدن
batch U مقدار نان دریک پخت
coincide U دریک زمان اتفاق افتادن
batches U مقدار نان دریک پخت
coinciding U دریک زمان اتفاق افتادن
coincides U دریک زمان اتفاق افتادن
coincided U دریک زمان اتفاق افتادن
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
gigahertz U فرکانس یک بیلیون دفعه دریک ثانیه
concurrent U دریک وقت واقع شونده موافق
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
broadsides U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
play footsie <idiom> U باهمکارخود لاس زدن مخصوصا دریک جو سیاسی
broadside U توپهایی که دریک سوی کشتی اراسته شده
bicipital U تقسیم شونده بدو قسمت دریک انتها
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
block stowage loading U بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
retrospective search U جستجوی متن ها دریک موضوع مشخص ازیک داده
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
coextensive U باهم دریک زمان ویک مکان بسط یافته
ice time U مجموع مدت بازی بازیگر دریک مسابقه یا در یک فصل
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
role indicator U نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
farrowed U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowing U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
farrows U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
ledger blade U تیغه پارچه بری که دریک جاایستاده و پره گردنده دارد
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
happy family U دستهای ازجانوران جوربجورکه دریک قفس باهم زندگی میکنند
farrow U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
run around U تنظیم متن در اطراف یک شکل دریک صفحه چاپ شده
coriolis acceleration U شتاب یک ذره که دریک دستگاه مختصات شتابدار درحرکت است
holding pattern U کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
diachrony U تغییراتی که در ادوار مختلف تاریخ دریک زبان یک ملت پدید می اید
turning points U نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning point U نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
routing U لیست انتخابهای مط لوب دریک مسیر برای پیام ذخیره شده در router
best angle of climb airspeed U سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
helo U پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
D SUB connector U ویدیو اتصالی که در صفحه تصویرهای PC برای ارسال سیگنالهای ویدویی دریک کابل به کار می رود
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
electronic journal U فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
virtual U بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
relevance U 1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
cross tell U پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
cataloguing U لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloged U لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
cataloging U لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogued U لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogue U لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogs U لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
catalogues U لیستی از فایل ها که دریک فایل مغناطیسی ذخیره شده اند
encapsulation U دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر
thrashing U وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
polynia U منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
cell U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells U دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
ond shot U بیک حمله دریک حمله
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
enhance U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing U دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
range section U قسمت مسئول مسافت یاب یاکار با دستگاه مسافت یاب دریک اتشبار
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com