Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
burse
U
مغازه یابازار خرید وفروش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cash register
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
U
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
credits
U
خرید وفروش اعتباری
crediting
U
خرید وفروش اعتباری
credit
U
خرید وفروش اعتباری
furriery
U
خرید وفروش خز خزدوزی
credited
U
خرید وفروش اعتباری
home trade
U
خرید وفروش داخلی
simoniac
U
خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
simony
U
خرید وفروش مناصب روحانی وموقوفات وعواید دینی
Laundry / Dry cleaners
U
مغازه لباسشویی و مغازه خشکشویی
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
shoplifting
U
دزدی از دکانها و مغازه ها سرقت از دکانها و مغازه ها
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
supercargo
U
مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order
U
خرید سفارش خرید
shop
U
مغازه
shopped
U
مغازه
shops
U
مغازه
shopper
U
مغازه رو
shoppers
U
مغازه رو
shop lifting
U
دزدی از مغازه ها
shopkeeper
U
مغازه دار
shopkeepers
U
مغازه دار
to shut up a shop
U
مغازه ای را بستن
salesclerk
U
فروشنده مغازه
store
U
مغازه دکان
store
U
مغازه بزرگ
storing
U
مغازه دکان
storing
U
مغازه بزرگ
tuck shop
U
مغازه قنادی
shoplifter
U
دزد مغازه
shoplifters
U
دزد مغازه
shopwalker
U
راهنمای مغازه
floor walker
U
راهنمای مغازه
d. store
U
مغازه بزرگ
tuck shop
U
مغازه حلویات
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
shop assistant
دستیار مغازه دار
wineshop
U
مغازه شراب فروشی
stock in trade
U
موجودی کالای مغازه
haberdashery
U
مغازه ملبوس مردانه
rotisserie
U
مغازه خوراک پزی
delicatessens
U
مغازه اغذیه فروشی
soda fountain
U
مغازه لیموناد فروشی
soda fountains
U
مغازه لیموناد فروشی
bookshop
U
مغازه کتاب فروشی
bookshops
U
مغازه کتاب فروشی
delicatessen
U
مغازه اغذیه فروشی
show case
U
قفسه جلو مغازه
mercery
U
مغازه پارچه فروشی
shopped
U
مغازه گردی کردن دکه
shop
U
مغازه گردی کردن دکه
five and ten
U
مغازه اجناس ارزان قیمت
shoplifting
U
بلند کردن جنس از مغازه
clerk
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
shops
U
مغازه گردی کردن دکه
cantina
U
مغازه خواربار یامشروب فروشی
clerks
U
کارمند دفتری فروشنده مغازه
The goods in this shop could not be flogged.
U
اجناس این مغازه باد کرده
sales register
U
صندوق پول یا ماشین دخل مغازه
shopworn
U
کهنه ورنگ رفته در اثرماندن در مغازه
point of sale
U
محل ای در مغازه برای پرداخت قیمتهای کالاها
this shope has a well assorted(I'll-assorted)stock.
U
اجناس این مغازه جور ( ناجور )است
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays
[American E]
.
U
مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
This shop deals in goods of all sorts .
U
دراین مغازه همه چیز معامله می شود
pos
U
محلی در مغازه که قیمت کالاها پرداخت میشود
window shop
U
به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
demonstration
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
middleman
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
demo
U
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
middlemen
U
کسی که کالارا از تولید کننده خریده به مغازه دار می فروشد
barker
U
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
packing
U
عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
universal
U
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
union shop
U
مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
EFTPOS
U
ترمینالی در POS که به یک کامپیوتر مرکزی وصل است که پول را مستقیماگ از حساب مشتری به مغازه منتقل میکند
purchase
U
خرید
purchased
U
خرید
underwritten
U
خرید
bond servant
U
زر خرید
purchases
U
خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
buying
U
خرید
purchasing
U
خرید
buy
U
خرید
shopping
U
خرید
underwrote
U
خرید
procurement
U
خرید
buys
U
خرید
underwriting
U
خرید
underwrite
U
خرید
underwrites
U
خرید
local purchase
U
خرید محلی
local procurement
U
خرید محلی
dear bought
U
گران خرید
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
futures exchange
U
خرید اتی
local purchase
U
خرید از محل
monopolist
U
انحصار خرید
monopsony
U
انحصار خرید
purchase order
U
سفارش خرید
to make a purchase
U
خرید کردن
credit purchase
U
خرید نسیه
lump sum purchase
U
خرید کلی
redemption yield
U
بازده خرید
purchase order
U
دستور خرید
regional purchase
U
خرید محلی
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
field buying
U
خرید در صحرا
purchasable
U
باب خرید
forward purchase
U
پیش خرید
lump sum purchase
U
خرید یکجا
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
purchasing department
U
قسمت خرید
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
procurement cycle
U
دوره خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
purchase rate
U
نرخ خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
open purchase
U
خرید ازاد
purchasing office
U
دفتر خرید
purchasing patterns
U
الگوی خرید
oniomania
U
جنون خرید
purchasing officer
U
مسئول خرید
purchasing officer
U
مامور خرید
impulse buying
U
خرید بی مقدمه
forward purchase
U
خرید سلف
short covering
U
پیش خرید
forward purchasing
U
پیش خرید
counter purchase
U
خرید متقابل
purchasing power
U
توان خرید
rebuy
U
خرید مکرر
business
U
خرید یا فروش
businesses
U
خرید یا فروش
dealing
U
خرید و فروش
shopping basket
U
سبد خرید
buy
U
خرید کردن
buys
U
خرید کردن
purchasing power
U
قدرت خرید
hire purchase
U
خرید اقساطی
corner
U
خرید یکجا
cornering
U
خرید یکجا
corners
U
خرید یکجا
real estate
U
خرید زمین
bids
U
پیشنهاد خرید
blanket buying
U
خرید کلی
redemption
U
باز خرید
achate
U
عقیق خرید
acquisition authority
U
اجازه خرید
advance purchase
U
خرید سلف
shopping cart
U
گاری خرید
buyer's market
U
بازار خرید
buyers market
U
بازار خرید
buying and selling
U
خرید و فروش
nundination
U
خرید و فروش
buying price
U
قیمت خرید
coemption
U
خرید کل محصول
conditions of purchase
U
شرایط خرید
bid
U
پیشنهاد خرید
buying rate
U
نرخ خرید
bargain
U
خرید ارزان
bulk buying
U
خرید فله
punch
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punches
U
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
real purchasing power
U
قدرت خرید واقعی
stock trading
U
خرید و فروش سهام
real account
U
حساب خرید املاک
salable
U
قابل خرید معاملهای
the longs
U
پیش خرید کنندگان
Examine it first before buying.
U
قبل از خرید امتحانش کن
saleable
U
قابل خرید معاملهای
off-market purchases
U
خرید در بیرون از بورس
on approval
U
خرید کالا به شرط
value for money
U
قدرت خرید پول
purchasing power parity
U
برابری قدرت خرید
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
purchasing power of money
U
قدرت خرید پول
handle
U
خرید و فروش کردن
call option
U
خرید به شرط خیار
course of dealing
U
دوره خرید و فروش
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
current purchasing power
U
قدرت خرید فعلی
duopsony
U
انحصار دو قطبی خرید
duopsony
U
انحصار دو جانبه خرید
collaborative purchase
U
خرید با تشریک مساعی
hedges
U
خرید و فروش تامینی
income effect
U
تناسب خرید با درامد
hedged
U
خرید و فروش تامینی
buy in advance
U
پیش خرید کردن
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
blanket buying
U
خرید بصورت عمده
bulk buying
U
خرید بصورت عمده
bulk buying
U
خرید درحجم زیاد
shop
U
کارخانه خرید کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com