Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gestalt
U
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
propertied
U
متمکن دارای خواص معین
parses
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parsed
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
parse
U
اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن
metamerism
U
برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
platinum metal
U
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
cards
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card
U
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
isatin
U
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
phosphide
U
ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
coordinate
U
مختصه
circuitry
U
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
white gold
U
الیاژی از طلا شبیه به پلاتین که از ترکیب نیکل یا سایرفلزات و طلا بدست می اید
flavonal dyes
U
فلاون
[مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
prophet's green
U
رنگ سبز نبی
[این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
harmonic motion
U
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomerous
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer
U
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
qua
U
بطوریکه
so that
U
بطوریکه
as
U
بطوریکه
the f. of a table
U
بطوریکه
in due f.
U
بطوریکه
according as
U
همچنانکه بطوریکه
incomputably
U
بطوریکه نتوان شمرد
inapplicably
U
بطوریکه تطبیق ننماید
incommutably
U
بطوریکه نتوان معاوضه نمود
evincibly
U
بطوریکه بتوان اثبات کردن
ineffably
U
بطوریکه نتوان بیان کرد
compositions
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition
U
ترکیب یکان ترکیب رزمی
ingredient
U
اجزاء
components
U
اجزاء
ingredients
U
اجزاء
component
U
اجزاء
entertainingly
U
بطوریکه سرگرم کند بطورتفریح دهنده
incomprehensibly
U
بطوریکه نتوان درک یا احاطه کرد
ideally
U
بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
impressibly
U
بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
incompressibly
U
بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
illimitably
U
بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
shuttering
U
اجزاء قالببندی
idle component
U
اجزاء کور
mechanism
U
اجزاء مکانیکی
electronic components
U
اجزاء الکترونیکی
part list
U
فهرست اجزاء
mechanisms
U
اجزاء مکانیکی
parts list
U
لیست اجزاء
attributing
U
خواص
attributes
U
خواص
attribute
U
خواص
properties
U
خواص
parts programmer
U
برنامه نویس اجزاء
mechanisms
U
اجزاء متشکله چیزی
mechanism
U
اجزاء متشکله چیزی
soil separates
U
اجزاء بافت خاک
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
compositions
U
نسبت اجزاء سازنده
features of project
U
اجزاء اصلی یک طرح
intrinsic properties
U
خواص ذاتی
collective properties
U
خواص کولیگاتیو
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
elastic properties
U
خواص ارتجاعی
property list
U
سیاهه خواص
intensive properties
U
خواص شدتی
attribute
U
صفت خواص
attributing
U
صفت خواص
chemical properties
U
خواص شیمیایی
bulk properties
U
خواص گروهی
attributes
U
صفت خواص
hydrological
U
وابسته به خواص اب
product capabilities
U
خواص محصول
micro prolog
U
PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
hypoventilation
U
تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
anti drag wire
U
اجزاء بست کاری ساختمانی
lunulate
U
دارای اجزاء هلالی شکل
electro magnetism
U
برق و خواص مغناطیسی
oleaginous
U
دارای خواص روغن
magnetics
U
علم خواص مغناطیسی
general properties of bodies
U
خواص عمومی اجسام
amphoteric
U
دارای خواص متضاد
papaverous
U
دارای خواص خشخاش
adhesion agent
U
ماده تشدیدکننده خواص
acoustics
U
خواص صوتی ساختمان
partial molar properties
U
خواص جزیی مولی
properties of section
U
خواص مقاطع تیرها
coverings
U
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers
U
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
ventriloquism
U
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
wash in
U
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
cover
U
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
configuration
U
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
piecemeal
U
به اجزاء ریز تقسیم کردن خردخرد
configurations
U
ترتیب فضایی کلی اجزاء اصلی
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
unsex
U
از خواص جنسی محروم کردن
pneumatics
U
علم خواص هوا و گاز
electrokinetics
U
علم خواص برق متحرک
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
isotropic
U
دارای خواص فیزیکی مشابه
electronography
U
ثبت خواص الکتریسته ساکن
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
hydraulic
U
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
variable incidence
U
جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
steric
U
وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
integration
U
یکی کردن و بهم پیوستن پیوستگی اجزاء
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
electro statics
U
علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
to turn something
U
تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
physicochemical
U
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
isotropic
U
دارای خواص برابر از هرسو همگرای
ducks and drakes
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
duck and drake
U
پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
blankest
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blank
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
take to pieces
U
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
design load
U
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
contrast
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
decouple
U
جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
contrasts
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasted
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
contrasting
U
اختلاف شدت فروزندگی بین اجزاء مختلف یک عکس
particularism
U
اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
pneumatology
U
روح شناسی علم خواص هواو گازها
actinic
U
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
aircraft alternation
U
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
gyromagnetic
U
وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
axiology
U
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
allowances
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
allowance
U
اختلاف یا لقی عمدی بین ابعادو اجزاء جفت شونده
Green tea is esteemed for its health-giving properties.
U
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
compensator
U
ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
beef up
U
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
miscibility
U
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
braced
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
brace
U
گره فشاری که اجزاء دیگر ساختمان را نگهداری یابار انها را تحمل میکنند
charactristic curve
U
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
blended
U
شکل ایرودینامیکی که در ان اجزاء اصلی بدون هیچ خط یاحد و مرز مشخصی به یکدیگرمتصل میشوند
color code
U
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
simulations
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
simulation
U
روشی درتحقیق عملیات که بر اساس ان رفتار یک سیستم بر مبنای تداخل بین اجزاء ان ترسیم میشود
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
pitch setting
U
تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
possitive stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
negative stagger
U
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
dump
U
رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
leontief matrix
U
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
hybrid
U
چیزی که از چندجزء ناجورساخته شده باشدکلمهای که اجزاء ان اززبانهای مختلف تشکیل شده باشد
harmonics
U
مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
joggles
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
U
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
estimably
U
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
monocoque
U
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
ego loss programming
U
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
substantive
U
شبیه اسم دارای خواص اسم
hinting
U
در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
at the hand of
U
بدست
by
U
بدست
accessory
U
معین
specified
U
معین
accessorial
U
معین
ancillary
U
معین
allying
U
معین
rubicon
U
حد معین
settled
U
معین
given
U
معین
fixed
U
معین
precise
U
معین
specifics
U
معین
ledger
U
معین
specific
U
معین
ledgers
U
معین
certain
U
معین
adjutor
U
معین
subsidiary
U
معین
subsidiaries
U
معین
adjutant
U
معین
punctual
U
معین
auxiliaries
U
معین
adjutants
U
معین
regulars
U
معین
determinate
U
معین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com