English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 194 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guru U معلم مذهبی
gurus U معلم مذهبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
concordat U پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
instructors U معلم
maestros U معلم
maestro U معلم
educator U معلم
educators U معلم
instructor U معلم
starets U معلم
guru U معلم
gurus U معلم
docent U معلم
preceptor U معلم
tutored U معلم خصوصی
schoolteachers U معلم مدرسه
schoolteacher U معلم مدرسه
teacher training U تربیت معلم
tutorials U معلم سرخانه
tutors U معلم سرخانه
visiting teacher U معلم سرخانه
teacher efficiency U کارامدی معلم
tutors U معلم خصوصی
tutor U معلم سرخانه
tutor U معلم خصوصی
tutored U معلم سرخانه
gymnasts U معلم زورخانه
gymnast U معلم زورخانه
pedagog U اموزگار معلم
teacher's pet U نورچشمی معلم
tutorial U معلم سرخانه
teacher U معلم مربی
teachers U معلم مربی
teacher made test U ازمون معلم ساخته
professor U معلم دبیرستان یا دانشکده
professors U معلم دبیرستان یا دانشکده
pedagogues U معلم اموزگار علم فروش
moralist U فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
pedagogue U معلم اموزگار علم فروش
moralists U فیلسوف یا معلم اخلاق اخلاقی
to tutor U بعنوان معلم سرخانه کار کردن
Hello Hbib This is our teacher Her nam is U فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
Farzaneh was considered an excellent teacher. [ Farzaneh was regarded as an excellent teacher.] U فرزانه معلم بسیار عالی محسوب می شد.
churchgoer U مذهبی
churchly U مذهبی
churchgoers U مذهبی
religious U مذهبی
religious tenets U عقاید مذهبی
holidays U تعطیل مذهبی
holiday U تعطیل مذهبی
devout U مذهبی عابد
dogmatism U تعصب مذهبی
missionaries U مبلغ مذهبی
semireligious U نیمه مذهبی
religionism U غیرت مذهبی
spirituality U روحیه مذهبی
missioner U مبلغ مذهبی
religious rites U شعائر مذهبی
neologize U مذهبی بودن
pastoral psychiatry U روانپزشکی مذهبی
converter U مبلغ مذهبی
clergyman U عالم مذهبی
clergymen U عالم مذهبی
pontifex U شورای مذهبی
holy day U تعطیل مذهبی
religiose U مذهبی بودن
religiosity U تعصب مذهبی
religious matters U مسائل مذهبی
service book U کتب مذهبی
missionary U مبلغ مذهبی
revival U جنبش مذهبی
R.E U تحصیلات مذهبی
ritual U تشریفات مذهبی
sects U فرقه مذهبی
sect U فرقه مذهبی
convertor U مبلغ مذهبی
revivals U جنبش مذهبی
tenet U متعقدات مذهبی
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
hymnbook U کتاب سرود مذهبی
Mother Superiors U رئیس بنیاد مذهبی
Religious (political) fanaticism U تعصبات مذهبی ( سیاسی )
pauli U اصول مذهبی پولس
soul music U موسیقی مذهبی سیاهپوستان
priggism U تعصب سخت مذهبی
swami U رهبر مذهبی هندی
tabu U منع یانهی مذهبی
Mother Superior U رئیس بنیاد مذهبی
sacramental U وابسته به مراسم مذهبی
traditor U خائن در امر مذهبی
religious sentiments U احساسات وعقاید مذهبی
Easter Sepulchre U تشریفات مذهبی تدفین
wowser U مذهبی و خرده گیر
rectorate U ریاست بنگاه مذهبی
psalter U سرود مذهبی مزامیر
holyday U روز تعطیل مذهبی
dogmatics U مبحث شعائر مذهبی
catechetic U وابسته به تعالیم مذهبی
catechesis U تعالیم مذهبی شفاهی
cantor U اواز خوان مذهبی
revivalist U طرفدار احیای مذهبی
taboos U منع یانهی مذهبی
revivalists U طرفدار احیای مذهبی
psalm U سرود مذهبی خواندن
revivalism U اصول بیداری مذهبی
synods U مجلس منافره مذهبی
crusade U جنگ مذهبی نهضت
crusaded U جنگ مذهبی نهضت
crusades U جنگ مذهبی نهضت
crusading U جنگ مذهبی نهضت
chaplain activities fund U اعتبار امور مذهبی
catechisms U تعلیم ودستور مذهبی
catechism U پرسش نامه مذهبی
catechisms U پرسش نامه مذهبی
taboo U منع یانهی مذهبی
catechism U تعلیم ودستور مذهبی
synod U مجلس منافره مذهبی
psalms U سرود مذهبی خواندن
ecclesiogenic neurosis U روان رنجوری مذهبی
rite U مراسم تشریفات مذهبی
indoctrinated U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinates U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indoctrinating U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
secular U دورهای غیر مذهبی دنیائی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
revivalist movement U جنبش اصول بیداری مذهبی
sisterhood U انجمن خیریه مذهبی نسوان
indoctrinate U تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
Scientology U ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
church U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
churches U کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
menology U سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
neologian U وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
neologian U متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
dogmatize U تعصب مذهبی نشان دادن
indifferentism U لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
archdiocese U قلمرو مذهبی اسقف اعظم
sacrilegious U مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
anagoge U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
anagogy U تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
jacobin U عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
inquisition U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisitions U تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
character guidance U راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
theocracies U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracy U حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
gregorian chant U سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
vicarage U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
taperer U حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
vicarages U محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
scholasticism U شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
casuistry U حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
druze U یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
interdenominational U وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
simoniac U خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
rigorist U کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
revealed religion U مذهبی که بوسیله پیغمبران بمردم ابلاغ شده باشد
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
shout song U سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
religioner U شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
last rites U مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
the r. U مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
superstitious uses U مخارجی که برای امور مذهبی غیرقانونی صرف شود
lay rezder U عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
canoness U زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
pious fraud U حیلهای که به دستاویزمذهبی برای مقاصد پیک مذهبی بکسی بزنند
month's mind U ایین مذهبی بیاد بود کسیکه درگذشته در روز سی ام مردنش
religionize U دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
bar mitzvahs U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
neological U ناشی از تجد د مذهبی وابسته به اصول نوین یاواژه سازی در زبان
bar mitzvah U پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
deacons U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon U خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
voodooism U ایین مذهبی سیاه پوستان افریقایی که شامل طلسم و جادو میباشد جادوگری
schoolma'am U خانم معلم خانم دبیر
schoolmarm U خانم معلم خانم دبیر
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
Historicism U [معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
sodalist U عضو دسته برادران مذهبی عضو متحد ویکرنگ
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
ritualist U ویژه گر تشریفات مذهبی وابسته به تشریفات
hymnal U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
religiosity U مجلس عبادت مجلس مذهبی
hymnals U کتاب سرودنامه مذهبی سرودنامه
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sects U دسته دسته مذهبی
sect U دسته دسته مذهبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com